در این کتاب جول اوستین بیان میکند که خداوند منشا تمام برکات و چیزای خوب در دنیاست و با اعتماد به او به تمام چیزهایی که مد نظرماست خواهیم رسید و رهایی از بیماری، سختی، بیکاری، تنهایی و غیره تنها به وسیله او امکان پذیر است کافی است ما متوجه نقش او در زندگیمان باشیم. در قسمتی از این کتاب میشنویم:
آسان است که به مردم به چشم منبع خود نگاه کنیم یا به شغلمان به چشم یک منبع نگاه کنیم.
درست است که خدا از مردم، از شغل مان و از قراردادها استفاده میکند. اما آنها منبع نیستند، آنها فقط ابزاری هستند که منبع از آنها استفاده می کند.
اگر شما چیزهای دیگر غیر از خدا را به چشم منبع خود نگاه کنید، مشکل این است که اگر اتفاقی برای آنها بیفتد
شما با خودتان فکر خواهید کرد که حالا من باید چکار کنم؟ منبع من از بین رفته است.
نه، منبع حالش خوب است. خدا همچنان روی تخت پادشاهی نشسته است.
کتاب مقدس میگوید همه ی هدایا از طرف خدا در بهشت می باشد.
آن هدیه خوب را ممکن است از طریق مردم دریافت کرده باشید، اما از جانب خداست.
حقوقی که می گیرید ممکن است از طریق شرکتتان باشد اما از جانب خدای شماست.
او کسی است که سبب شد آنها شما را استخدام کنند.
او کسی است که سبب شد شما از دیگران متمایز شوید.
خدا از آنها فقط به عنوان ابزار استفاده میکند، آن قراردادی که بستید شاید از طریق یک دوست یا یک رابطهای به شما رسیده باشد اما در واقع از جانب خدا به شما رسیده است.
به همین دلیل است که مجبور نیستید با مردم بدرفتاری کنید و برای گرفتن خبر خوب با آنها کنار بیایید.
مردم فراهم کننده نعمت ها برای شما نیستند، بلکه خداست.
شغلتان فقط یک ابزاری است که خدا انتخاب کرده است تا شما را مورد رحمت خود قرار دهد و اگر این موضوع را درک نکنید میتوانید مردم را خدای خود بدانید.