برای درک غلبۀ خداوندی بر همۀ اشیاء، توجه به دو حقیقت لازم است که موجب روشن شدن معنای غلبۀ مطلق خداوندی بر همۀ اشیاست.
یکم ـ دریافت عظمت خداوندی و کمال مطلق و وجوبِ وجود آن ذات اقدس است.
دوم ـ تسلیم محض موجودات عالمهستی از هرمقولهای که باشند، دربرابر آنذات اقدس است.
به این نکته باید دقت کنیم که اگر دریافت و تصدیق حقیقت یکم در حد کامل باشد، ضرورت تسلیم همۀ موجودات عالم هستی نیز ثابت میشود. برای توضیح معنای احاطۀ خداوندی، روایتی از علیبن موسی الرضا(ع) وارد شده است که آن را مطرح میکنیم:
وَ اَمَّا ٱلْقاهِرُ فَلَیْسَ عَلَی مَعْنَی نَصَبٍ وَ عِلاجٍ وَ ٱحْتِیالٍ وَ مُدارَاةٍ وَ مَکرٍ کمَا یَقْهَرُ ٱلْعِبادُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ ٱلْمَقْهُورٌ مِنْهُمْ یَعُودُ قاهِراً وَ ٱلْقاهِرُ یَعُودُ مَقْهُوراً وَلَکنْ ذلِک مِنَ ٱللَّهِ تَعالی عَلَی أَنَّ جَمیعَ مَا خَلَقَ مُلَبَّسٌ بِٱلذُّلِّ لِفاعِلِهِ وَ قِلَّةِ ٱلاِمْتِناعِ لِمَا اَرادَ بِهِ لَمْ یَخْرُجْ مِنْهُ طَرْفَةَ عَیْنٍ أَنْ یَقُولَ لَهُ کنْ فَیَکونُ وَ ٱلْقاهِرُ مِنَّا عَلَی مَا ذَکرْتُ وَ وَصَفْتُ.
و اما اینکه خداوند پیروز مطلق است، به آن معنی نیست که به وسیلۀ تلاش و علاج و چارهجویی [یا حیلهگری] و مدارا و مکرپردازی بر موجودات غلبه کند؛ چنان که مردم در غلبه و پیروزی بر یکدیگر به آن امور تمسک میکنند، و کسی از آنان که روزی مغلوب بود، غالب میشود و کسی که غالب بود، مغلوب میشود. اما معنای قهر و غلبۀ (احاطۀ) خداوندی این است که همۀ آنچه مخلوق او هستند، لباس ذلت و تسلیم بر آفرینندۀ خود پوشیدهاند و با امتناعی اندک از آنچه خدا اراده کرده است، موجودات عالم هستی هرگز به اندازۀ یک چشم به هم زدن نمیتوانند از فرمان «کنْ فَیَکون» سرپیچی کنند. اما کسی از ما انسانها که به دیگری غالب میشود، بر آن مبناست که گفتم و توصیف کردم.
احتیاج در غلبه و احاطه بر دیگران به تلاش و علاج و چارهجویی و مدارا و مکرپردازی، بدان علت است که غالب و مغلوب، هر دو، موجودی هستند دارای هویت و نیرو و ویژگیها یا مختصات وجودی که آن دو را رویاروی یکدیگر قرار میدهد و هنگامی که حس سودجویی و خودخواهی در یکی از آن دو طرف که نیرومند است، بیدار شد، اقدام به گلاویزی میکند و در این اقدام همانطور که امام فرموده است: «به همهگونه تلاش و مکر و حیله و مدارا دست میبرد، تا طرف را از پای درآورد». در وقتی دیگر هم که این نیرومند قدرت خود را از دست داد، یا شخصی نیرومندتر از وی پیدا شد، دو موجود رویاروی هم قرار میگیرند و باز با همان طریق که ذکر کردیم، با یکدیگر به جنگ وپیکار برمیخیزند وشخص نیرومندتر طرف خودرا از بینمیبرد؛ در صورتیکه سلطۀ قدرت و احاطه و بینیازی مطلق خداوند و نفوذ ارادۀ او در همۀ کائنات، مثل سلطۀ روح بر کالبد جسمانی است. چگونه امکان دارد که کالبد (بدن) جسمانی توانایی عرض اندام در برابر روحی داشته باشد که به همۀ ذرات کالبد، احاطه و سلطه دارد؟
هر موجودی که در رویارویی با موجود دیگر غالب میشود، احتیاج بسیار به وسایلی دارد که آن وسایل را باید به دست بیاورد و در هنگام جنگ و ستیز با یکدیگر، آن وسایل مستهلک میشوند و یا کاربرد آنها موقت و مشروط به شرایطی است که بود و نبود آن شرایط در جریان قدرت شخص غالب تأثیر میگذارد؛ در صورتی که همانگونه که امام فرمودند: «خداوند از هرگونه وسیلهای به طور مطلق بینیاز است».