اساسیترین شرط قتل نفس جنایی و صدق قاتل جنایتکار بر کسی، تعمد و آگاهی است. اگر آگاهی و تعمد در میان نباشد، اگرچه قتل صورت گیرد، موصوف به صفت جنایت نمیشود، مانند قتل از روی اشتباه و خطا. در این نوع قتل، با اینکه باید دیۀ مقتول پرداخت شود، ولی جنایت و تقصیر محسوب نمیشود. در نسبت دادن قتل جنایی به یک فرد یا به یک گروه، دخالت و تأثیر آگاهانه و عمدی به نحوی از انحاء، شرط است. در مباحث فقهی مربوط به پدیدۀ قتل و کیفر آن، انواع مختلف دخالت در قتل، مانند: ۱. دستور به قتل ۲. شرکت در قتل ۳. آماده کردن مقدمات قتل ۴. مباشرت مستقیم به قتل ۵. شهادت دروغین به وقوع جرمی که موجب قتل است، و مانند این امور، مورد بحث و تحقیق قرار گرفته است.
با نظر به آن مسائل و منابع فقهی مربوط، مجرد دستور به قتل کسی بدون اینکه آن دستور علت تامۀ قتل باشد، قاتل محسوب نمیشود، زیرا کسی که متصدی قتل شده است، از آگاهی و اختیار در اقدام به قتل برخوردار بوده است. دستوردهنده از نظر فقهی، محکوم به قصاص نیست، اگرچه با کمترین تأثیر دستور در اراده یا تحریک قاتل، دخالت در قتل داشته باشد. حتی در صورتی که دستوردهنده به وسیلۀ اِعمال قدرت، قاتل را به قتل نفس اکراه کند، دستوردهنده محکوم به حبس ابد میشود، ولی قصاص نمیشود، زیرا بنا بر تحقیقات فقهای تشیع، اکراه در قتل با نظر به رشد فکری و آگاهی و اختیار میان قتل یکی از دو نفس محترم (خود یا مقتول) به مرحلۀ اجباری که مانند آلت محض برای کشتن دیگری باشد، نمیرسد.
خلاصه، حکم قتل نفس از دیدگاه فقه محض، با حکم اخلاقی و عکسالعمل نفسالامری متفاوت است، زیرا از دیدگاه اخلاق و عکسالعمل نفسالامری، کمترین رضایت و اعانت، هرچند جلوگیری نکردن از مقدمات ابتدایی قتل، نوعی شرکت معنوی در قتل است. این سختگیری بسیار در مکتب اسلام دربارۀ خون انسانها، برای نشان دادن عظمت حیات است که خداوند خالق حیات و موت به انسانها داده است.
با این مقدمه روشن میشود که امیرالمؤمنین(ع) در جملۀ مورد تفسیر میخواهد موقعیت خود را در داستان قتل عثمان، هم از دیدگاه فقهی و هم از نظر اخلاقی و نفسالامری بیان کند که ایشان دستوری به قتل عثمان نداده است، و عثمان مردی بالغ و رشید و عاقل و دارای آگاهی و اختیار بود، و خود او چندبار احساس خطر کرده بود، و چنان که در ذیل خطبۀ بیست و دوم گفتیم: خود امیرالمؤمنین چندبار عثمان را از خطری که متوجه او بود، آگاه کرده و برحذر فرموده بود. بنا بر این، امیرالمؤمنین حتی از دیدگاه اخلاقی و نفسالامری نیز تأثیری در قتل عثمان نداشته است. با توجه به اقدامات امیرالمؤمنین برای جلوگیری از حادثۀ عثمان، روشن میشود که آن بزرگوار کمترین اعانتی در قتل عثمان نداشته است.