در اولین روز مدرسه، سوکی میخواست کیمونوی خودش رو بپوشه اما خواهرهاش ماری و یومی مخالفت کردند.
ماری گفت که نه، نباید اون رو بپوشه چون ظاهرش خیلی عجیب و غریب میشه.
یومی هم گفت که اگر توی مدرسه کیمونو بپوشه همه مسخرهاش میکنند و به اون میخندند، اون به یک چیز جدید نیاز داره، یک چیز جالب…
اما سوکی قبول نکرد و دنبال چیز جدیدی نبود.
اون دلش میخواست لباس مورد علاقهاش رو بپوشه و لباسی که از همه بیشتر دوستش داشت، کیمونو بود.
اون کیمونو رو مادربزرگ سوکی بهش داد و وقتی که اولین بار اون رو پوشید به همراه مادربزرگش به یک جشنوارهی خیابونی رفتند.
تعداد زیادی شرکت کننده توی خیابون بودند و غذاهای مختلفی میپختند.
سوکی و مادربزرگش مقداری سُمِن یا نودل ژاپنی امتحان کردند و چند تا چیپس مخصوص خوردند.