کیست که امروزه آثار دورکم را بخواند؟ (پرسشی معروف که زمانی، با فحوای منفی، درباره هربرت اسپنسر پرسیده و به آن پاسخ داده میشد). اگر قرار باشد بر اساس شمار دفعاتی که در سالهای اخیر به آثار و کتابهای او ارجاع داده شده است داوری کنیم، پاسخ آن است که خیلیها این کار را انجام میدهند. گواه اهمیت ماندگار ایدههای دورکم میزان توجهی است که امروزه همچنان جلب میکنند، چنانکه بسیاری از مباحثات روز و تحولات نظری جدید، نه صرفا آثاری که به تاریخ ایدهها میپردازند، حاکی از این موضوعاند.
یکی از گرایشهایی که بازخوانی آثار دورکم را میتوان در آن تأثیرگذار دانست، گرایش معروف به «چرخش فرهنگی» در جامعهشناسی است. بهنظر میرسد که دورکم بیش از هر جامعهشناس کلاسیک دیگر، ابزارهای مفهومی و سودمند برای بررسی ساختارها و فرایندهای نمادین فراهم آورده است. بصیرت او درباره معنی در تمام جوامعِ برخوردار از مقولات دوگانه، مانند مقدس در برابر دنیوی ، پاک و ناپاک، «ما» و «دیگری»، نهتنها روش تحلیل ساختارگرایی را ارتقا داده، بلکه ارزیابی مجدد استقلال نسبی و اهمیت علّی منطق فرهنگی را نیز بهبود بخشیده است. به عبارت دیگر، برخلاف شمایل برخی از مکاتب دیگر جامعهشناسی، مکتب دورکمی فرهنگ را تابع عوامل ساختاری اجتماعی نمیداند. او مدعی است، اگرچه نظامهای نمادین در آغاز نشانهای آن ساختارهای اجتماعی را که خاستگاهشان بوده است به همراه دارند، اما هنگامی که شکل گرفتند، نسبتا مستقل و به عوامل علّی قائم به خود تبدیل میشوند.
تنها تحلیلهای فرهنگی موجود در آثاری مانند صور بنیانی حیات دینی نیست که سرچشمههای جدیدی برای الهامگرفتن تحولات اخیر جامعهشناسی فراهم کرده است. علم اخلاق حرفهای و آیینهای اخلاق مدنی و تکامل اندیشه تعلیم و تربیت آثار دیگری هستند که، پس از آنکه در ابتدا مغفول واقع شدند، دوباره جلبتوجه کردهاند. معلوم شده است که اثر نخست به بحثهای «جامعه مدنی» مربوط میشود، درحالیکه اثر بعدی از یکسو، با تفکیک میان تولید و گزینش ایدئولوژیهای تربیتی نوین و از سوی دیگر با تمایز نهادن میان فرایندهایی که این ایدئولوژیها از طریق آنها نهادینه میشوند، به بررسی دگرگونی فرهنگی و نهادی یاری رسانده است. با وجود این، تنها از زمان احیای علاقه به مفهوم جامعه مدنی، بعد از سقوط رژیمهای کمونیست در ۱۹۸۹ و آغاز تلاش برای بازسازی نهادهای جامعه مدنی آن کشورهاست که جامعهشناسی سیاسی دورکم دوباره مورد توجه قرار گرفته است. بررسیهای دورکم درباره حوزههای میانی جامعه و سهم آنها در انسجام اجتماعی ، استقلال فردی و اجتماع بااراده ، بسیاری از اصولی را که در بحثهای معاصر درباره جامعه مدنی برجسته شدهاند، پیشبینی کرده است. آگاه شدن از این مسئله شگفتیآور است که جامعهشناسی سیاسی دورکم، که زمانی تقریبا ناموجود، یا ارتباط آن با دوره معاصر ناچیز دانسته میشد، اکنون هرچه بیشتر و گستردهتر ارزشمند شمرده میشود. این مطلب بهخصوص در مورد بحث او درباره تمایزات میان کارکردهای اداری، اجباری، و اطلاعاتی نهادهای سیاسی و دولتی صدق میکند. همچنین، ایدههای دورکم درباره کدهای دوگانه در تحلیل روایتها و گفتمانهای حوزه عمومی جامعه مدنی، مانند رمزگذاری خیر و شر طی بحران واترگیت و برملا شدن آن همچون یک درام همگانی برآمده از تصفیه مناسکی، سودمندترین ایدهها شناخته شده است (الکساندر، ۱۹۸۸). مفهوم ثمربخش دیگر دورکمی، که در جامعهشناسی متأخر برجسته شده، همان مفهوم لحظات یا رخدادهای «شور و هیجان جمعی» است. این مفهوم در مطالعه ناسیونالیسم، سیاست انقلابی، و نظریههای مربوط به جنبشهای نوین اجتماعی، از قبیل دوره قبایل مافسولی ( ۱۹۶۶ ) سودمندی خود را نشان داده است.