«ماری اسکلدوفسکی» که در کودکی «مانیا» نامیده میشد و پسها بهنام شوهرش «کوری» معروف شد، در خانوادهای فقیر و گمنام در لهستان دیده به دنیا گشود و سرانجام با شهرتی بیپایان و افتخاری جاودان چشم از جهان فروبست.
مادامکوری با کوششی مداوم، عزمی استوار و روحی شکیبا بهسوی هدف مقدس و انسانی خویش پیش رفت و سرآنجا م، موفق شد با کشف «رادیوم» و خواص «رادیواکتیو» یکی از بزرگترین خدمات را به بشریت کند.
تاروپود زندگی این زن را امیدی بیپایان و کوششی خستگیناپذیر تشکیل میدهد و سراسر زندگی او مشحون از گذشت، فضیلت، مبارزه با سختیها و پیروزی بر آنها است.
او که در آغاز در دهکدهای دورافتاده آموزگار کودکان، و پیوسته از تهیدستی اندیشناک بود، سرانجام توانست بر مسند استادی دانشگاه پاریس تکیه زند و کلید طلای جعبهی میلیونها فرانک رادیوم را از دست «هاردینگ» رییسجمهور هنگام آمریکا دریافت کند.
وجود این نابغهی بشردوست موجب افتخار و سربلندی وطنش لهستان گردید. مردم سوییس، انگلستان، فرانسه و آمریکا از او دعوت کردند و با استقبالی پرشور، مَقدم او را گرامیداشتند.
وی که دو بار به دریافت جایزهی نوبل نایل آمد، همهیپژوهشها و مطالعات علمی خود را با کمک شوهرش «پییر کوری» انجام میداد. شهرت و افتخار هیچگاه او را فریفته نکرد و با وجود آن پایهی علمی، در خانه، زنی کدبانو، مادری مهربان و همسری وفادار بود، تا آنجا که «آینشتاین» دربارهی او میگوید: «او نامآورترین کسی است که نام و آوازه، او را فریب نداد و مغرور نکرد.»
نویسندهی داستان شورانگیز زندگی افسانهمانند مادامکوری، دخترش «ایو» کوری است و آنچه در این کتاب آمده، ترجمهی خلاصهای از آن کتاب است که به قلم «کارتر» خلاصه شده است.