نثر داستانهای دولتآبادی در اوج جذابیت و زیبایی است. نثری زنده، جذاب، اثرگذار و با قدرت انتقالی شگفت که گویی خواننده تمام شخصیتها و مناظر و پدیدههای طبیعت را که او توصیف می کند، به چشم میبیند. مهارت دولت آبادی در توصیف اندام و چهره و حالات روحی قهرمانانش چنان است که تا مدت ها پس از مطالعه داستان، سیمای یکیک آنان در ذهن خواننده میماند. این قهرمانان، کردان کوچیده به روستاهای خراسان و چادرنشینانی ایلیاتی اند که با گلهداری و کشاورزی روزگار می گذرانند. در نثر دولت آبادی واژگان محلی (کردی و خراسانی) نیز در کنار واژه های امروزی آورده شده اند و این موضوع بدون اینکه نقصی در معنی متن ایجاد کند، به شیرینی و زیبایی زبان نثر او می افزاید. این داستان بلند که بطور مستقل به چاپ رسیده، جزو کارنامه سپنج محمود دولت آبادی است؛ مجموعه ای از داستان های او که در فاصله 15 سال (از دهه 40 تا نیمه دهه 50 ) نوشته شده است. دولت آبادی از جمله نویسندگانی بود که در دهه های 40 و 50 خونی تازه در رگ های ادبیات و فرهنگ ایران جاری کردند و امروز خوانش داستان ها و نمایشنامه هایشان، ما را با یکی از مهم ترین و تاثیرگذارترین دوره های ادبیات نو ایران آشنا می کند. دولت آبادی چندی پیش در مصاحبه ای درباره همین مجموعه گفته بود: «این داستانها در دورهای از زندگی من نوشته شدهاند که جا و مکانی برای نوشتنشان نداشتم و تقریبا همهشان را در قهوهخانههای تهران و عمدتا در قهوهخانه وطن - کنار ورودی سینما سعدی - مینوشتم از صبح تا نهار بازار، که قهوهخانه شلوغ میشد. وقتی پول دیزی نداشتم پا میشدم میرفتم بیرون، نصف نان. و با خلوتشدن قهوهخانه برمیگشتم آنجا و مینشستم پشت همان میز کوچک ته آن باریکه. زمستانها هم پشت به دیوار گرم مطبخ میدادم تا بدنم جان بگیرد.»
فرمت محتوا | epub |
حجم | 398.۲۲ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 71 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۲:۲۲:۰۰ |
نویسنده | محمود دولت آبادی |
ناشر |