در خانواده موشها برادر و خواهری به اسم آلبرت و واندا زندگی میکردند.
واندا که خواهر بزرگتر آلبرت بود، در حال کمک به برادرش بود تا یونیفرم پیش آهنگیش رو بپوشه.
آلبرت خیلی هیجان زده بود.
قرار بود اون روز با پیش آهنگهای جیغو برای بازی به اتاق زیرشیروونی خونهی آدمها برن.
آلبرت یک مجموعه پر از سوغاتیهایی که از اردوهای قبلی جمع کرده بود داشت.
یک لیوان قرمز که کنار یک استخر پیدا کرده بود.
یک حلقهی بازی از یک آشپزخونه و یک بشقاب پرندهی پلاستیکی که توی حیاط پشتی پیدا کرده بود.
آلبرت امیدوار بود که بتونه از گشت و گذار زیرشیروونی چیزی بیاره تا به مجموعش اضافه کنه.