از همان بچگی شینم میزد!!!!
بعد از دوره ای کلافگی کم کم سعی کردم از کلماتی که شین دارد استفاده نکنم.
اما...مگر میشد؟؟؟
یک روز انگاری مادرم حس کرده بود روحیهی انتقاد پذیرم کمی بهتر شده...
با همان لحن همیشه مهربان و گیرایش روبرویم نشست و گفت:
دخترم روی تلفظات دقت کن... کلماتو با دقت وحوصله پیش خودت تکرار کن تا بهتر و بهتر شه...
و من فکر کردم...
و من تکرار کردم...
با نهایت دقت...
و من فهمیدم...
پشت هر حرفی آوازی نهفته است...
و پشت هر واژهای دنیایی...
به جهان واژگان پیوستم...
و شدم مارکوپولویی که در پی کشف رمز و راز نهفته در دل سیاهی واژههای به ظاهر محقر است.... و غرق شدم...و مست شدم... و مسخ شدم..
و همهی اینها را مدیون شینی هستم که همیشه زد!!!
مرسی شین مهربان!!!!!