شادی اصطلاحی است که برای Happiness پیشنهاد شده است. در ادبیات شادی تعاریف متعدد و مختلفی از شادی یافت میشود که شاید به دلیل استفاده عامه مردم از شادی میباشد. یکی از مشکلات موجود در تعریف شادی این است که این لغت چندان دقیق نیست و مردم آن را با معانی نسبتاً متفاوتی به کار میبرند.
شادی، از مهمترین احساسات و نیازهای بشر به شمار میرود. هر ملتی با توجه به باورهایش بهگونهای ابراز غم و شادی میکند. اسلام نهتنها این احساسات را سرکوب نمیکند، بلکه بر اساس برخی آیهها و روایتها آن را امری ضروری میداند و البته برای آنها حدومرزی قائل شده است تا بدین طریق، کنترل مثبتی شوند. در این مجموعه ابتدا شادی را تعریف میکنیم و سپس بهضرورت و شرایط و معیارهای این بحث در چهارچوب اسلام، همچنین به عوامل و آثار شادی اسلامی میپردازیم.شادی؛ در لغت به معنای، خوشحالی، سلامتی و فرح آمده است. آنچه در این مبحث موردنظر ماست، معنای نخست، یعنی خوشحالی و مسرت است.
از آنجا که شادی یکی از هیجانات اساسی بشر است، لذا هر کسی به فراخور خود آن را تجربه مینماید. تعریف شادی در فرهنگ عمید به معنای خشنود، خوشحال، خوشوقت، بیغم، خوش و خرم آمده است. «جرمی بنتام» معتقد است "شادی حاصل جمع لذائذ و دردهاست". یا به عبارت دیگر، شادی مبتنی است بر تعداد وقایع لذتبخش. ارسطو فیلسوف بزرگ یونانی میگوید: عالیترین خوبیهای قابل دستیابی که چه مردم عوام و چه خواص بر آن اذعان میکنند، شادی است. به عقیده وی سه نوع شادی وجود دارد، در پایینترین سطح که نظریهی مردم عادی است؛ شادی همان لذت است.
در سطح بالاتر شادی همان موفقیت و کامیابی است. نوع سوم شادی از نظر ارسطو ناشی از معنویت است. «مک گیل» معتقد است شادی حالتی پایدار است که فرد میان امیال ارضاء شده و کل امیال خود، مطلوبترین نسبت را مییابد؛ مشروط به آنکه امیال ارضاء شده شامل مواردی باشند که فرد از قبل میل خاصی به آنها نداشته است، بلکه بهطور غیرمنتظره اتفاق افتادهاند. به این ترتیب، بهطور ناگهانی از مصاحبت فردی که انتظار آن را نداشتهایم شاد میشویم، درحالیکه در گذشته احتمالاً در فکر چنین گفتگویی نبودهایم. «برادبورن» در تعریف خود از شادی بر این امر تأکید میکند که الآن هم نباید بهطور اتفاقی از آن لذت ببریم.
شادی عبارت است از میزان احساسات مثبت منهای میزان احساسات منفی. احساسات مثبت یعنی خوشی، سرحالی، لذت بردن و احساسات منفی همانند ترس، اضطراب، اندوه، دلهره و نگرانی.
شادی عبارت است از هیجان مثبتی که از دو بعد رفتارهای اجتماعی و رضایت درونی تشکیل شده و میتواند احساس نشاط فرد را نشان دهد.
افلاطون در کتاب «جمهوری» به سه عنصر در وجود انسان اشاره میکند که عبارتاند از: قوه عقل یا استدلال، احساسات و امیال. افلاطون شادی را حالتی از انسان میداند که زمانی حاصل میشود که بین این سه عنصر تعادل و هماهنگی وجود داشته باشد. افلاطون جامعترین و در عینحال عملیاتیترین تعریف شادی را ارائه میدهد. به نظر او، شادمانی به قضاوت فرد از درجه یا میزان مطلوبیت کیفیت کل زندگیاش اطلاق میگردد. به عبارت دیگر شادی به این معناست که فرد چقدر زندگی خود را دوست دارد.