روزی هانا هاشیموتو به برادراش گفت که میخواد برای نمایش استعدادیابی ثبت نام کنه و ویالن بزنه.
با شنیدن اون جمله نزدیک بود برادراش که روی درخت ایستاده بودن از اون بالا سقوط کنند.
اونها مسخرش کردند و بهش گفتند که یک تازه کاره، حتی زدن یک نت هم براش سخته و آبروی خودش رو میبره.
هانا که از رفتار برادراش ناراحت شد، ویالنش رو گرفت و از پیش برادراش که قیافشون بخاطر خنده مثل میمون بالای درخت شده بود رفت.
اون براش مهم نبود که برادراش چی میگن.
البته اونا درست میگفتن.
هانا به تازگی ویالن نواختن رو شروع کرده و یک تازه کار بود.