پس از اینکه باران همه مخلوقات خداوند را سیراب کرد. کمکم میرود و همراه با خود ابرهای دلتنگ را نیز میبرد. زمانی که ابرها میروند، پرتو زندگی بخش خورشید از لابهلای ابرها خود را نشان میدهد. نور آفتاب که بر بلورهای باران میتابد، صد رنگ میشود و رنگینکمان را به وجود میآورد.
کتاب آسمان، کیپ ابر توسط محمود حسینیزاد نوشته شدهاست. این کتاب در سال 1392 توسط انتشارات نشر زاوش به چاپ رسیدهاست. این کتاب مجموعهای از سیزده داستان کوتاه است. این داستانها هر کدام درون مایه مخصوص به خود را دارند. داستانهای کوتاه آقای حسینیزاد، در ظاهر کوتاه هستند. اما در باطن درسهای بسیار مهمی را به انسان آموزش میدهند. درسهایی که ممکن است برای آموزش آنها بهای بسیار سنگینی مانند عمر را بپردازیم. زبان این نویسنده در داستانهایش بسیار شیرین و روان است. حسینیزاد میداند که در کدام قسمت داستان نیاز به انرژی بیشتر و کمتری است. داستانهای این مجموعه عبارتند از هنوز هم گاهی، اتاقی رو به باغ، رضا که رفت، هنوز شام نخورده بودند، روزهای پیشرو، زعفرون، درد که آمد، آسمان کیپ ابر، بارانی که میبارید، برگشت نگاه کند، نقلها که ریختند و سکهها، مثلا سنگی سفید و مرمر و پرسه با چشمهای نمناک.
در اینجا برای آشنایی بیشتر شما با فضای کلی داستانها، چند داستان را به اختصار شرح میدهیم. داستان «بارانی میبارید» داستان لطیفی درمورد یک روز بارانی است. تصور شما از یک روز بارانی چیست؟ زمانی که باران زمین و زمان را میشوید، دوست دارید بخشی از پاکی باشید؟ داستان این کتاب یکروز بارانی بسیار دلنشین را در یک باغ زیبا به تصویر میکند. مردی درون کلبه خود نشسته و لیوان چای داغی در دست دارد. در نهایت مرد به بیرون از کلبه رفته و روی تراش میایستد. قطرات ریز و خنک باران بروی شیروانی سفالی میلغزند. باران زمین، درختان و گیاهان را خیس کردهاست. انگار باران جان بخش است. پس از باران همهجا، جانی تازه گرفتهاست. مرد به هرکجا نگاه میکرد از باران خیس شده بود. پشت پنجره تمام ویلاها، فردی به تماشای باران ایستاده بود. مرد نیز در این هوای بارانی داشت نفس میکشید و با آسمای پهناور نگاه میکرد.
کتاب صوتی آسمان کیپ ابر در سال 1398 توسط انتشارات رادیو گوشه منتشر شد. گوینده این کتاب صوتی مسعود فروتن است. شما میتوانید کتاب صوتی «آسمان، کیپ ابر» به قلم محمود حسینیزاد، گویندگی مسعود فروتن و انتشارات رادیو گوشه را از همین صفحه در فیدیبو دانلود و تهیه کنید.
مسعود فروتن در دومین روز از اسفند ماه سال 1324 به دنیا آمد. او زادهی شهر زیبای آمل است. آقای فروتن پس از اتمام دوران مدرسه، با عشقی بسیار به سینما وارد دانشگاه شد. او در سال 1350 جزء اولین نسلهای فارغ التحصیلان رشتهی کارگردانی تلویزیون از مدرسهی عالی تلویزیون و سینما است. سپس او در سال 1351 وارد دانشگاه شد. مسعود فروتن دانش آموختهی رشتهی کارگردانی سینما از دانشکده هنرهای دراماتیک است. مسعود فروتن بیش از چهل سال تجربهی فعالیت در سینما و تلویزیون را دارد. او در بیش از سی صد و پنجاه تئاتر حضور داشته است. او تاکنون کارگردان بسیاری از برنامههای تلویزیونی مانند شوی رنگارنگ و میخک نقرهای بودهاست. نام این هنرمند در ایران به عنوان نویسنده، کارگردان، مجری، هنرپیشه و ... شناخته میشود. مسعود فروتن از سال 1391 فعالیت خود را در زمینه گویندگی رادیو و صدا پیشگی نیز آغاز کرده است. از فعالیتهای او در سینما و تلویزیون میتوان به مثل آباد، عروسکها، افسانه سلطان و شبان، خرده جنایتهای زن و شوهری، همه بچههای من، پدر، دلدادگان، شاهرگ، آقازاده، 360 درجه و ... اشاره کرد. مسعود فروتن تاکنون نویسنده آثار بسیاری مانند در کوچه پس کوچههای کودکی، از سر دلتنگی، ناتمام، پریچهر و یک مرد یک شب بودهاست. بسیاری از کتابهای آقای فروتن هم به صورت الکترونیکی و هم به صورت صوتی در فیدیبو موجود است. گویندهی کتابهای صوتی این نویسنده نیز خودشان بودهاند.
محمود حسینیزاد در هشتم آوریل سال 1946 مطابق با سال 1325 چشم به جهان گشود. او زادهی فیروزکوه، تهران است. او از دوران کودکی علاقه بسیاری به نویسندگی داشت. او پس از اتمام دوران مدرسه به دانشگاه رفت. علیرغم علاقه بسیارش به نویسندگی به تحصیل در رشتهی علوم سیاسی پرداخت. محمود حسینیزاد فارغ التحصیل رشتهی علوم سیاسی از دانشگاه مونیخ است. او پس از فارغ التحصیلی سالهای بسیاری به تدریس زبانی آلمانی در دانشگاه تهران، دانشگاه آزاد اسلامی و دانشگاه تربیت مدرس پرداخته است. به علاوه او دارندهی دیپلم زبان آلمانی است. آقای حسینیزاد یکی از هنرمندان همه فن حریف ایرانی است. او یکی از نقاشان خوب کشورمان نیز محسوب میشود. به علاوه او به عنوان منتقد کتاب، فیلم و ادبیات در بسیاری از نشریات، روزنامهها و صدا و سیمای ایران است. نام محمود حسینیزاد به عنوان مترجم، داستان نامه نویس، نمایشنامه نویس، منتقد ادبی و نویسنده شناخته میشود. اما او فراتر از این فعالیتها، موسس انتشارات سیگنال در کلکته است. او در سال 2013 به عنوان برنده مدال گوته معرفی شد. کمیسیون انتخاب برگزیدگان مدال گوته دربارهی انتخاب و معرفی این نویسنده و مترجم ایرانی برای دریافت این مدال بیان کرد:«محمود حسینیزاد با دقت و حساسیت راه را برای واژه هموار میسازد و امکان ارتباطهای شخصی و فرهنگی را فراهم میآورد، این مهم موجب میشود تا در هر دو کشور تفاهم دوجانبه بین انسانها برپا مانده و تقویت شود. امسال انستیتو گوته مدال گوته را به شخصیتهای برجستهای اعطا میکند که فصل مشترکشان علاقه و توجه آنها به زبان آلمانی و نقش آنها در برقراری ارتباط بین کشورشان و ادبیات و فرهنگ آلمانیزبان است.» از آثار تالیف شده توسط این نویسنده میتوان به تگرگ آمد امسال بر سان مرگ، این برف کی آمده و ... اشاره کرد.
اتاقی رو به باغ
دیروقت رسیده بودند. آخرهای شب. هواپیما نقص فنی داشت و با دو سه ساعتی تأخیر از تهران راه افتاده بود. از هواپیما که آمده بودند بیرون، روی پلهها منتظر بودند تا مثل آندفعه پا بگذارند به نسیمی گرم. اما موجی سرد آمده بود و روی پوست دست و صورتشان جا گذاشته و رفته بود. مرد جوانتر به دور و بر نگاهی کرده بود. آن تهتهها سر کوهها هنوز برف نشسته بود و برف در تاریکی زیر نو ماه میدرخشید. از فرودگاه رفته بودند هتل. مرد اتاق رزرو کرده بود. تا تاکسی بگیرند و بروند شده بود نیمه شب. مرد وقت رزرو گفته بود اتاقی رو به باغ میخواهند.
اتاق دو تخت داشت. جدا از هم. مرد جوانتر رفت دوش بگیرد. و مرد رفت کنارپنجره. چراغهای دور استخر روشن بود. درختها سایههای غلیظ انداخته بودند. کُنجی، کنار میزی، دو نفر نشسته بودند، در سایهروشن زیر درختها. مرد ازآن فاصله سکوت بین آن دو را حس میکرد. پیشخدمتی مشغول جمعوجور کردن بقیه میزها بود. بادی میوزید. نه آنچنان، اما تلاطمی انداخته بود در شاخهها و برگها وبوتهها.
مرد جوانتراز حمام آمد و نیمه خیس افتاد روی یکی از تختها. مرد رفت حمام و وقتی برگشت، تختها هنوز جدا از هم بود. مرد جوانتر، خواب.
خرخر نمی کرد، خُری میزد مثل گربهای که دست روی سرش میمالی.
مرد جوانتر هنوز روی تخت افتاده بود. چشمها هنوز بسته. خودش را کشید بالاترتا صورتش را از باريکة درخشان آفتاب. که از لای پرده افتاده بود روی تخت خلاص کند، و گفت «تو برو، من بعدا میآم.» مرد لای پرده را کیپ کرد و رفت. سبز گلوبوته و درختها، سبز ملایم و درخشانی بود و پروانهها در آفتاب که مایل به حیاط افتاده بود، دوروبر بوتههای شاپسند و لاله عباسی پر میزدند. در هوا بوی گس خوشآیندی پیچیده بود، همراه با بوی آجرهای آبپاشیشده.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 235.۱۲ مگابایت |
مدت زمان | ۰۲:۴۶:۰۰ |
نویسنده | محمود حسینی زاد |
راوی | مسعود فروتن |
ناشر | رادیو گوشه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۸/۰۶/۱۱ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
کتاب شامل داستان های کوتاه است، بعضی از داستان ها پایان باز دارند اما اگر بخوام در یک جمله بگم این هست که این کتاب به جزییات و توصیفات بسیار ریزبینانه پرداخته درحدی که میتوان براحتی در ذهن تصویرسازی کرد. درکل براى گذزاندن تایم خوبه
داستانها روان هستند ولی بی پایان. گویی نویسنده فراموش کرده هر داستانی پایانی هم دارد و نمی توان یکباره همه چیز را تمام کرد و پایان باز هم شرایطی دارد . راوی عالی است .
بسیار کتاب زیبایی بود مخصوصا راوی بینظیر بودن من صدای آقای فروتن رو بسیار دوست دارم انشالله همیشه سلامت باشن???
قرار دادن موسیقی بین فصل ها، شنونده را از سردرگمی در می آورد. داستان ها از نظر موضوع متوسط ولی روان بود
عالی، عالی حتما گوش کنید، مثل یک آهنگ خوب روح آدم را نوازش میده، ممنون فیدیبو و رادیو گوشه
اسم کتاب بحق شایسته انتخاب شده . جناب فروتن که فوق العاده هستند.
چقدر صدای جناب فروتن دل نشینه....زنده باشند
صدای راوی دلنشنینه. داستانها رو هم دوست داشتم.
من نه داستانها را دوست داشتم نه صدای راوی را