هوش هیجانی در سالهای اخیر توجه بسیاری از افراد را به خود جلب کرده است، چرا که این هوش نسبت به ضریب هوشی (IQ) تأثیر بیشتری در موفقیتهای افراد دارد. در واقع ضریب هوشی بالا نمیتواند تضمینکننده موفقیت شخص در تمامی جوانب زندگیاش باشد. چنانکه در بسیاری از موارد دیده شده است افرادی که ضریب هوشی بالایی ندارند، موفقیتهای بزرگی در زندگی شخصی و مشاغل مختلف کسب کردهاند. همین موضوع باعث شد، متخصصانِ هوش و روانشناسان دست به پژوهشهای گسترده بزنند و سرانجام با طرح هوش هیجانی به پاسخی درست برای این تناقض دست یابند. نکته جالب این است که این افراد در بررسیهای خود دریافتند عامل هشتاد درصد موفقیتهای افراد هوش هیجانی است نه ضریب هوشی بالا.
هوش هیجانی (EQ) قسمتی از هوش است که اهمیت زیادی در روابط اجتماعی دارد و این موضوع بیشتر در تربیت کودک اهمیت پیدا میکند، چرا که کودکی دوران مهمی است که باورها و تواناییهای هوش هیجانی در آن شکل میگیرد. این در حالی است که ضریب هوشی بالا از طریق وراثت به انسان منتقل میشود و در صورتی که شرایط آن مهیا شود تا پانزده سالگی قابل پرورش است. اما هوش هیجانی اکتسابی و تا آخر عمر قابل پرورش است.
از جمله عواملی که به برجسته شدن هوش هیجانی در تعیین میزان موفقیت افراد منجر میشود، جامعیت مؤلفههای آن است، چرا که هوش هیجانی دربرگیرنده ۱۵ مؤلفه اصلی است که نقش بسزایی در تعیین موفقیتهای آتی فرد دارد. این مؤلفهها عبارت است از:
خودآگاهی هیجانی: توانایی آگاه بودن و فهم احساس خود.
ابراز وجود: توانایی ابراز احساسات، باورها و افکار صریح و دفاع از مهارتهای سازنده و برحق خود.
عزتِ نفس: توانایی آگاه بودن از ادراک خود، پذیرش خود و احترام به خود.
خلاقیت: توانایی طی کردن راهی تازه یا پیمودن یک راه طی شده قبلی به طرزی نوین.
همدلی: توانایی آگاه بودن و درک احساسات دیگران و ارزش دادن به آن.
استقلال: توانایی هدایت افکار و اعمال خود و آزاد بودن از تمایلات اجتماعی.
مسؤولیتپذیری اجتماعی: توانایی ابراز خود به عنوان یک عضو دارای حس همکاری، مؤثر و سازنده در گروه.
روابط بینفردی: توانایی ایجاد و حفظ روابط رضایتبخش متقابل که با نزدیکی عاطفی، صمیمیت، محبت کردن و محبت گرفتن همراه است.
واقعگرایی: توانایی سنجش و هماهنگی، بین چیزی که بهطور هیجانی تجربه شده و چیزی که بهطور واقعی وجود دارد.
انعطافپذیری: توانایی سازگار بودن افکار و رفتار با تغییرات محیط و موقعیتها.
حل مسأله: توانایی تشخیص و تعریف مشکلات، به همان خوبی خلق کردن و تحقق بخشیدن راهحلهای مؤثر و بالقوه.
تحمل فشار روانی: توانایی مقاومت کردن در برابر رویدادها، موقعیتهای فشارآور و هیجانهای شدید، بدون جا زدن و رویارویی فعال و مثبت با فشار.
کنترل تکانه: توانایی مقاومت در برابر یک تکانه، محرک یا فعالیتهای آزمایشی و یا کاهش آنها، بدون جا زدن و یا رویارویی فعال و مثبت با فشار.
خوشبینی: توانایی زیرکانه نگاه کردن به زندگی و تقویت نگرشهای مثبت، حتی در صورت بروز بدبختی و احساسات منفی.
شادمانی: توانایی احساس خوشبختی کردن با زندگی خود، لذت بردن از خود و دیگران، داشتن احساسات مثبت، صریح، مفرح و شوخ.
اهمیت همه جانبه این توانمندیها در همه عرصههای زندگی برای همگان روشن و مبرهن است بنابراین در این مجموعه گروهی از متخصصان روانشناسی، مشاوره، تعلیم و تربیت و... برآن شدند تا با طراحی و گردآوری مجموعهای از بازیهای سازنده و مفرح به پرورش این ۱۵ توانمندی در کودکان پیش از دبستان بپردازند.
با توجه به اینکه بازی یکی از بهترین بسترهای مناسب برای یادگیری مهارتهای زندگی است، با این روش میتوان به نتایج قابل توجهی در پرورش هوش هیجانی کودکان دست یافت که تأثیرات شگرفی در زندگی آتی کودکان در حیطههای خانوادگی، اجتماعی، شغلی، تحصیلی و فردی خواهد داشت.