فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۷۴ مگابایت |
تعداد صفحات | 464 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۵:۲۸:۰۰ |
نویسنده | تارا وستور |
ناشر | نشر معیار علم |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۸/۰۵/۲۰ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 59,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
اول اینکه اسم کتاب جذبم کرد. و بعد اینکه سرگذشت واقعی کسی بود. کتاب برای من به طرز تکاندهنده ای پر از احساس همدردی بود. من شاید مصیبت های تارا رو نکشیدم اما به نوع دیگری درکش کردم. راهی که ناهموار است و راهی که پاگذاشتن در آن برایت هزینه سنگینی خواهد داشت. رفتار تارا به شدت برایم قابل لمس و درک بود . انتخاب هایش، گیج زدن هایش، نامید شندنهایش و تمام تلاش هایش را به خوبی درک کردم. نویسنده بسیار صادقانه نوشته است ادمی که انگار با خودش به صلح درونی رسیده و بسیار بسیار شجاعانه حقایقی که مثل سیلی به صورت ادم میخورد را در مورد خانواده اش بیان کرده است. دوران کودکی الحق که بسیار مهم تر از آن چیزی است که تا به حال به ما گفته اند. زندگی تارا بسیار صادقانه بیان شده اما به بعضی مسائل از جمله روند تحصیلات کمتر پرداخته شده انگار تارا دارد از خودش رفع اتهام میکند که ایا قبول دارید حق با من است؟ و من آن آدم طرد شده نباید باشم؟ خوشم اومد .
بعد از مدتها رمان نخوندن، سراغ این کتاب اومدم. واقعا لذت بردم، شدیدا توصیه اش میکنم، مخصوصا اگه براتون مهم باشه داستان های بر پایه واقعیت بخونید. یه نکته جذابش برای من، غرق شدن شخصیت اصلی در ارزشهای موروثیش بود، شاید حین خوندنش خودتون رو دور از چنین شرایطی بدونید. ولی اگه خوب فکر کنید، میبینید که ما هم همین شرایط رو داریم منتهی چون باورهای موروثیمون با اکثریت جامعه تفاوت چندانی نداره خیلی برامون ملموس نیست این غرق شدنمون.
کتاب به روایت دقیق نزدیکه، نویسنده سعی نکرده ذهن رو گول بزنه که چیزی رو بااهمیت یا کم اهمیت جلوه بده. انگار یه سوم شخص و ناظره که زندگی خودش رو روایت میکنه. با توجه به اینکه نویسنده تاریخ خونده و اتفاقا ت ز ارشدش در ارتباط با تاریخ نویسان هست و تاثیر روایت اونها از وقایع قبل رو بررسی میکنه میشه گفت با حساسیت بالایی داستان منحصر به فرد خودش رو نوشته و همین کتاب رو خوندنی و آموزنده میکنه.
من این کتاب رو به زبون اصلیش خوندم و تنها کتاب انگلیسی ای بود که به خاطر جذابیتش به سختی کتاب زبون اصلی خوندن غلبه کردم و تمومش کردم. به جز خود داستان جزئیات جالبی هم توی این کتاب وجود داره و میتونید بفهمین تعصبات بیش از مذهبی چه بلایی سر تفکر میاره. مخصوصا این روزا که بحث روغن بنفشه داغه خوندن کتابی که خانواده نویسنده اش تو بیزینس طب مسیحی! بودن میتونه جالب باشه.
به نظرم یکی از حرص درارترین کتابهای عمرم بود. صحنه های تنش خانوادگی و جراحتهای اعضای خانواده و توصیف دقیقشون واقعا منو عصبی می کرد. اما به نظرم عالی بود. کتابی که شما رو به عمق وجود خودتون میبره. جایی که همه ی تعصبها و تفکرات بی پایه خودتون رو سالها انبار کردید
من ترجمه دیگه این کناب روخوندم. خاطرات نویسنده هست و برداشت های فمینیستی هم میشه کرد از داستان پیشتهاد میشه با دقت و تمرکز خونده بشه. ترجمه اصلی اسمکتاب تحصیلکرده هست و کاش اسم رو به دختر تحصیلکرده تغییر داده تمیشد تا جنسیت تا اواسط کتاب مبهم بمونه:)
رسمالخط افتضاح، سرهم نویسی کلمات، عدم استفاده از نیمفاصله. ترجمه غیرحرفهای مثال: او مرا با روزی چهل ساعت کار در هفته استخدام کرد. به آپارتمانی رفتم که هشتصد کیلومتری با دانشگاه فاصله داشت. مادر امیلی را روی سینه ا میلی گذاشت.
با مطالعه ی این کتاب فهمیدم که تنها یک چیز ممکنه انسان رو. بدبخت کنه و اون چیزی جز باورهای غلط نیست. باورها و الگوهای ذهنی غلط میتونست تارا رو به قهقرا ببره ولی تارا تمام زندگیشو صرف مبارزه کرد تا موفق شد تا حدی اونا رو ریشه کن کنه.
اونقدر کامل بود ، احساس میکنم شاید به اندازه سالها تشنگی سیرابم کرد ، احساس میکنم به اندازه صداها کتاب برایم حرف زد و غنی ام کرد، ، احساس کردم در قاب آخر کتاب خودم را نشانم داد.
یکی از بهترین کتابهایی که خوندم بود بدون شک انقدر شیفته ی این دختر شدم که وقتی تموم شد برای رفع دلتنگی رفتم مصاحبه هاش رو نگاه کردم و لذت بردم.