فرمت محتوا | epub |
حجم | 968.۶۳ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 248 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۸:۱۶:۰۰ |
نویسنده | هان کانگ |
مترجم | مرضیه سادات هاشمی پور |
ناشر | انتشارات ماهابه |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | The vegetarian. |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۸/۰۵/۰۷ |
قیمت ارزی | 2.۵ دلار |
قیمت چاپی | 14,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
برخی دوستان گفتند که ترجمه مشکل داره و به اصل داستان اثر واقعی لطمه زده بنابراین با ارفاق بهش امتیاز ۳ میدهم!(زیرا اثر اصلی را نخوانده ام) آنچه من از این ترجمه خواندم متنی خسته کننده و تا حدی چرت و پرت بود و بنظر من بر میگرده به محیط چرت و پرتی که نویسنده در آن زندگی میکند! یعنی درک آنچنان قوی از جهان و هستی ندارد! در کل کتاب یک بیمار روانی رو تشریح میکند که ریشه های از هم گسیختگی و رنج درونی اش به کودکی اش بر میگردد که پدر الکی اش وقتی خسته و مست بوده او را کتک میزده و آن کودک معصوم و نازنین دفاعی از خود نداشته است و رنج هایش در درونش باقی می مانند. بعدها در بزرگسالی و جوانی آثار آن رنج ها با زندگی و ازدواج با مردی معمولی و ادراکی ضعیف شدت می یابد! خب مشخص است والدینی که اینقدر ناآگاهانه در کودکی ظالم بودند، در بزرگسالی هم پی به ریشه مشکل دختر خود نمیبرند و بیشتر او را آزار میدهند! کتاب خانواده ای را تشریح میکند که در ظاهر معمولی هستند و دغدغه های متداول دارند ولی در حقیقت مشکلات عمیقی دارند! زیرا کاراکتر اصلی و خواهر و برادرش والدین آگاه نداشتند و خودشان هم به اندازه کافی آگاهی و شناخت بر احوالات خود و پیرامون شان ندارند. نویسنده این موضوع مهم را میتوانست قشنگتر تشریح کند و بنویسد. برای من متنش نه تنها لذت بخش نبود بلکه چندش آور بود. حس کردم نویسنده با بسیاری از زیبایی های فکری نا آشنا است
این روزا توصیف چیزا و قاطع نظر دادن برام سخته. با این حال اومدم چیزایی که به ذهنم میرسه رو به اشتراک بذارم، شاید به بقیه کمک بکنه. اگه بخوام چیزی به خلاصه اضافه کنم، اینه که کتاب توی هر فصل توسط یکی از افراد نزدیک به خانوم گیاهخوار گفته میشه و در کل میشه گفت سعی داره بیشتر به مسائل روانی این خانوم، نظر اطرافیانش و نحوه تعامل اونها باهاش بپردازه. کتاب جالبیه، هرچند به نظرم میتونست بهتر نوشته بشه چون ایده خوبی داشت و دست نویسنده هم برای بهتر شدن داستان باز بود، ولی خب، اینم یه جور نوشتنه که جالب هم هست و باید به نویسنده احترام گذاشت. در آخر اینم بگم که ترجمه خوب بود، چون وقتی خودم میخواستم بخرمش یکم سرش مطمئن نبودم. ممنون از فیدیبو :)
ا ین کتاب از یه نویسنده کره جنوبی هست. در ویکیپدیا جستجو کنید، نوشته: «کتابی در مورد زنی که تصمیم میگیره دیگه گوشت نخوره!»، این توضیح اصلا جذاب و ترغیب کننده نیست و واقعا هیچی در مورد کتاب نمیگه در اصل کتاب جنبه های روانشناسی خیلی خوبی داره و نویسنده جوری با کلمات تصویرسازی میکنه که تمام حالات شخصیت ها و اتفاقات کتاب براحتی جلوی چشم خواننده به نمایش درمیاد. طرح جلد نسخه اصلی خیلی خلاقانه و وفادار به متنه (تصویر یه بال سفید روی زمینه ای از برگ بنفش رنگ) که با خواندن کتاب خیلی خوب درکش میکنید ولی من شخصا از طرح جلد نسخه فارسی سردرنیاوردم.
با "این_هی" همعقیده هستم. ایکاش همهی اینا خواب باشه. سردی روابط بین فردی، اهمیت ندادن به همدیگه. منفعل بودن در زندگی. کارهایی که میتونیم انجام بدیم ولی مثل "درخت" فقط تماشا میکنیم. درخت در کتاب گیاهخوار نمادی از انسانها در دنیای امروزی خودمون هست در آخر کتاب منظره ای از جنگلی از درختان ردیف شده به تصویر کشیده میشه که میخواد بگه هرکدوم از ما میتونه یونگهی باشه. در فصل اول کمتر اسم یونگهی آورده میشه و بیشتر از ضمایر ملکی مثل همسرم استفاده شده که به نظر میاد به عمد و برای تاکید بر نقش همسر. و به طور کلی "زن" به عنوان سوژه ی کتاب باشه. کتاب گیاهخوار نقد اجتماعی خانم هان_کانگ به روابط بین فردی هست. نوبل برازنده و مبارک
این روزها نوبل و اسکار دادن قراردادی و سیاسی شده..نویسنده خوبیه و این کتاب هم متوسط خوب ولی در مقایسه به گرد پای موراکامی نمیرسه اما خوب فعلا موج کره ایی همه جا رو گرفته...البته عنوان کتاب باعث برداشت اشتباه میشه ولی منظور نویسنده اینه که اطرافیان آدمها مشکلات روحی را دیر میفهمند یعنی شروع بی اشتهایی عصبی رو که یک بیمار جدی اعصاب و روان هست رو با گیاهخوار شدن اشتباه میگیرن..کتاب در لایه های میانی میمونه و به عمق نمیرسه هرچند به شدت تصویری هست...البته یه ویراستاری مجدد هم باید باشه حروف ربط و فعل تکراری زیادی که باید حذف بشه..
کلی اشتیاق داشتم برای خوندن این کتاب اما ناامیدم کرد! تصور منفیای که از گیاهخوارا و گیاهخواری به جا میذاره تصور غیرمنطقی و اشتباهیه. نویسنده خودش برداشت درستی از وگانیسم نداشته و خط فکری منفی خودش رو به مخاطب القا میکنه! درحالیکه یک وگان واقعی صلحطلب و سرشار از آرامشه و این آرامش رو به بقیه خصوصا خانواده خودش منتقل میکنه
شخصیت ها اصلاً ساخته نشدند.در حد رمان های عامه پسند بود و اطناب و زیاده گویی انقدر داشت که خواننده رو خسته میکنه ... خیلی چیزا باورپذیر و منطقی نیست توی داستان و من فکر نمیکنم انقدر امیدوارکننده باشه که بخوام به کسی پیشنهاد بدم تجربه زیستی و حسی خاصی ب ه آدم نمیده بیشتر آزاردهنده است حتی فصل اخر که بهترین قسمتش بود.
چقدر مزخرف نویسی طرفدار پیدا کرده! همیشه شنیدهبودم که رفاهِ بیش از حد کرختی و حماقت میاره، و خوندن بعضی داستانها از بعضی از مرفهترین ملتهای جهان داره ای نو دقیقا بهم ثابت میکنه. مصیبت بزرگ گوشت و هشتپا و صدف و خوک نخوردن. واویلا! و بقیهٔ ماجراهای بیارزش و سطحی داستان...
خوندن این ترجمه رو فراموش کنین، و احتمالا هر ترجمه دیگری رو در وضعیت فعلی چون کتاب با موضوعش اصلا قابلترجمه نیست متر جم نه تنها بخشهای زیادی رو سانسور کرده، بلکه بدتر اینکه بجای اونها چیزهایی رو از خودش درآورده و نوشته. بدترین و بیمسئولیتترین حالت ترجمه
کتاب خاصی هست. دنیای یک بیمار اسکیزوفرنیا رو بخوبی نشون میده و همینطور واکنشهای اطرافیان بیمار رو ، هرکس بر اساس منطق خودش. متن بسیار تاثیرگذاری داره ، اما خوندن کتاب رو به افرادی که در زمان مواجهه با کتاب ، شرایط روانشناختی باثباتی ندارند ،اصلا توصیه نمیکنم.