دانلود اپلیکیشن
0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب گیاهخوار اثر هان کانگ نشر انتشارات ماهابه

کتاب گیاهخوار اثر هان کانگ نشر انتشارات ماهابه

کتاب متنی
فیدی‌پلاس
نویسنده:
درباره گیاهخوار
همسرم زن کم حرفی بود. به ندرت پیش می آمد که از من درخواستی کند. هر چقدر هم که شب ها دیر می آمدم به خودش اجازه ی اعتراض نمی داد. حتی در روز های تعطیل هم پیشنهاد نمی داد که با هم بیرون برویم. در این روزها من تمام بعدازظهر، کنترل تلویزیون به دست، استراحت می کردم و او خودش را در اتاقش محبوس می‌کرد.اکثر مواقع مشغول مطالعه بود که البته تنها سرگرمیش محسوب می شد. به دلایلی نامعلوم کتاب خواندن کاری بود که او می‌توانست خودش را به‌کلی در آن غرق کند- البته‌ کتابهایی‌ که می‌خواند آنقدر به نظرم خسته کننده می آمدند که حتی نمی‌توانستم خودم را قانع کنم که نگاهی به آنها بیاندازم. تنها موقع غذا بی سر و صدا از اتاقش بیرون می آمد تا چیزی آماده کند. مطمئناً این نوع همسر و این روش زندگی به هیچ وجه هیجان انگیز نبودند. اما اگر همسری داشتم که تمام طول روز تلفنش زنگ می‌خورد و با دوستان و همکارانش صحبت می‌کرد یا غُر زدن‌های مداومش‌ گاهی به جیغ و داد ختم می‌شدند،خوشحال می‌شدم که بالاخره روزی خسته شود و از پا بیفتد. تنها چیزی که در مورد او بسیارعجیب به نظر می رسید این بود که هیچوقت زیر پیراهنش چیزی نمی پوشید، هر چقدر هم که لباسش نازک می بود. اولین باری که متوجه این قضیه شدم در اوایل جوانی بودم؛ آن روز ها هنوز با هم قرار می‌گذاشتیم. ابتدا فکر کردم از این کارش منظور خاصی دارد اما وقتی یکی دو دقیقه رفتارش را زیر نظرگرفتم فهمیدم که اشتباه می‌کرده‌ام. اما اگر هدفش آنچه که من تصور می‌کردم نبوده، آیا از سرتنبلی این کار را می‌کرده یا کلاً این مسئله برایش اهمیتی نداشته است؟هرچه فکرکردم به نتیجه‌ای نرسیدم.حتی هیکلش هم طوری نبود که مناسب این طرز لباس پوشیدن باشد. به شخصه ترجیح می دادم این کارش را ادامه ندهد زیراگاهی باعث شرمندگی من در مقابل اطرافیانم می شد. حتی در تابستان وقتی او را مجبور به پوشیدن چیزی زیر لباسش می کردم، به محض خروج از خانه دکمه های آن را باز می کرد که زیر لباس های روشن و نازکش به راحتی مشخص می شد، اما برایش مهم نبود. سعی کردم سرزنشش کنم یا او را متقاعد کنم که در آن هوای گرم حداقل نیم تنه ای زیر لباسش بپوشد اما او می گفت که این لباس ها به سینه اش فشار وارد می کنند و از آنجا که خودم هیچوقت مجبور نبوده‌ام اینگونه لباس‌ها را بپوشم او را درک نمی‌کنم. ولی از آنجایی که می دانستم زنان زیادی هستند که با این قضیه مشکلی ندارند، به حساسیت بیش از حد او شک کردم. در باقی موارد، زندگی مشترک ما بدون هیچ مشکلی سپری می شد. نزدیک پنجمین سالگرد ازدواجمان بودیم و به خاطر این که هیچوقت دیوانه وار عاشق هم نبودیم دوران دلزدگی و کسالتی را که زندگی بعضی زوج ها را به طلاق می‌کشاند را نیز تجربه نکردیم. تنها مسئله این بود که ما تصمیم گرفته بودیم بچه دار شدن را تا زمانی که من سرپناه مطمئنی برای زندگیمان تهیه نکرده ام عقب بیاندازیم. مشکل خانه هم پاییز گذشته حل شده بود و حالا من فکر می کردم آیا روزی فرا می رسد که صدای اطمینان بخش کودکی را بشنوم که با زبان کودکانه اش مرا بابا صدا بزند! تا بامداد آن روز کذایی در ماه فوریه، وقتی همسرم را ایستاده در لباس خوابش در آشپزخانه دیدم، هیچگاه فکر نمی کردم زندگیمان دستخوش تغییری به این بزرگی شود. " برای چی اونجا وایسادی؟" می‌خواستم لامپ دستشویی را روشن کنم که با دیدن او خشکم زد. ساعت حدود ۴ صبح بود. با احساس تشنگی شدیدی از خواب بیدار شده بودم که می دانستم به خاطر یک شیشه و نیم سوجویی ۱ است که با شام خورده بودم و انگار قرار نبود به حالت عادی برگردم. " آهای با تو ام، پرسیدم داری چیکاری می کنی؟" هوا مثل همیشه سرد بود اما نگاه کردن به همسرم باعث می شد بیشتر احساس سرما کنم. تمام حس خواب آلودگی که از مصرف الکل در وجودم مانده بود به یکباره از بین رفت. همسرم بدون حرکت جلوی در فریزر ایستاده بود. چهره‌اش در تاریکی فرو رفته بود به همین دلیل نمی توانستم حالت صورتش را ببینم اما تمام حالات ممکن مرا می ترساندند. موهای پر پشت و مشکی اش پف کرده و نامرتب بودند و لباس خواب سفید رنگ همیشگی اش را پوشیده بود که تا روی زانویش می رسید. در اینچنین شب هایی اصولاً همسرم با عجله ژاکتش را به تن می کرد و به دنبال دمپایی های گرم و راحتش می گشت. نمی‌دانم چه مدت با این حالت آنجا ایستاده بود؛ با پای برهنه،در یک لباس خواب تابستانی و با قامتی راست و مستقیم.به هیچ وجه متوجه سؤال‌های پی‌درپی من نمی شد. صورتش به طرف من نبود و با حالتی غیر طبیعی ثابت ایستاده بود، درست مثل روحی که روی قبرش ایستاده باشد. نمی‌دانستم چه اتفاقی افتاده است.اگرصدای من را نمی‌شنود پس شاید دارد در خواب راه می رود. به طرف او رفتم و سعی کردم صورتش را ببینم. " برای چی اینجوری اینجا وایسادی؟ اتفاقی افتاده؟"
دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
968.۶۳ کیلوبایت
تعداد صفحات
248 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۰:۰۰
نویسندههان کانگ
مترجم مرضیه سادات هاشمی پور
ناشرانتشارات ماهابه
زبان
فارسی
عنوان انگلیسی
‌The vegetarian.
تاریخ انتشار
۱۳۹۸/۰۵/۰۷
قیمت ارزی
2.۵ دلار
قیمت چاپی
14,000 تومان
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۹۶۸.۶۳ کیلوبایت
۲۴۸ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
3.5
از 5
براساس رأی 63 مخاطب
تلخ ☕️ (5)
پربار 🌳 (4)
5
30 ٪
4
23 ٪
3
25 ٪
2
6 ٪
1
14 ٪

نقد دیگران

(28 نقد)
مشاهده همه
3

برخی دوستان گفتند که ترجمه مشکل داره و به اصل داستان اثر واقعی لطمه زده بنابراین با ارفاق بهش امتیاز ۳ میدهم!(زیرا اثر ا...

بیشتر
4

این روزا توصیف چیزا و قاطع نظر دادن برام سخته. با این حال اومدم چیزایی که به ذهنم میرسه رو به اشتراک بذارم، شاید به بقیه...

بیشتر
4

این کتاب از یه نویسنده کره جنوبی هست. در ویکیپدیا جستجو کنید، نوشته: «کتابی در مورد زنی که تصمیم میگیره دیگه گوشت نخوره!...

بیشتر
4
تلخ ☕️

با "این_هی" هم‌عقیده هستم. ایکاش همه‌ی اینا خواب باشه. سردی روابط بین فردی، اهمیت ندادن به همدیگه. منفعل بودن در زندگی...

بیشتر
3

این روزها نوبل و اسکار دادن قراردادی و سیاسی شده..نویسنده خوبیه و این کتاب هم متوسط خوب ولی در مقایسه به گرد پای موراکام...

بیشتر
1

کلی اشتیاق داشتم برای خوندن این کتاب اما ناامیدم کرد! تصور منفی‌ای که از گیاهخوارا و گیاهخواری به جا میذاره تصور غیرمنطق...

بیشتر
3

شخصیت ها اصلاً ساخته نشدند.در حد رمان های عامه پسند بود و اطناب و زیاده گویی انقدر داشت که خواننده رو خسته میکنه ... خیل...

بیشتر
1

چقدر مزخرف ‌نویسی طرفدار پیدا کرده! همیشه شنیده‌بودم که رفاهِ بیش از حد کرختی و حماقت میاره، و خوندن بعضی داستان‌ها از ب...

بیشتر
1

خوندن این ترجمه رو فراموش کنین، و احتمالا هر ترجمه دیگری رو در وضعیت فعلی چون کتاب با موضوعش اصلا قابل‌ترجمه نیست مترجم...

بیشتر
5

کتاب خاصی هست. دنیای یک بیمار اسکیزوفرنیا رو بخوبی نشون میده و همینطور واکنشهای اطرافیان بیمار رو ، هرکس بر اساس منطق خ...

بیشتر
3.5
(63)
تلخ ☕️ (5)
٪10
7,000
6,300
تومان
%50
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
گیاهخوار
هان کانگ
انتشارات ماهابه
3.5
(63)
تلخ ☕️ (5)
٪10
7,000
6,300
تومان