هویت جنسی براحساس مردانگی یا زنانگی هر فرد از خود اطلاق میشود به عبارت دیگر یک حالت روان شناختی است که بازتاب احساس درونی شخص از مرد یا زن بودن خویش است در اکثر افراد این احساس در ۲ تا ۳ سالگی ظاهر میشود (کاپلان سادوک ۱۳۸۲). هویت جنسی از دیدگاههای روان شناسان به طرق مختلف تعریف شده است. کلبرگ و ذاکر هویت جنسی را به صورت آگاهی و شناخت میدانند که در آن فرد عضویک جنس است. کاگان، هویت جنسی را به عنوان سطح یا درجه ای میداند که یک فرد ازجنسیت خود، آگاه است. به عنوان آنچه که،الگوهای فرهنگی برای جنسیت یک فرد در نظر میگیرد. بم هویت جنسی را به عنوان، درجه ای از درونی کردن فشارهای اجتماعی برای قالب جنسی می داند. گرین و اسپنسر، هویت جنسی را به عنوان یک احساس اساسی وتعهدهای مربوط به پذیرش و تعلق داشتن به یک جنس میدانند. ایگان وپری معتقدندکه بهتر است هویت جنسی را مجموعه ای از افکار و احساسات بدانیم که یک فرد درباره ی جنسیت خودو عضویت در آن دارد که از پنج سطح ساخته شده: ۱)آگاهی از عضویت و تعلق به یک جنس ۲)شخصیت جنسی ۳)خشنودی و رضایت جنسی ۴)احساس فشار برای انطباق جنسی ۵)سوء گیری درون گروهی نقش جنسی.