نسان در زندگی خود از آغاز تا کنون همواره با مشکلات و سختیهای گوناگونی دستبهگریبان بوده و آسایش و آرامش، همیشه از آرزوهای دیرین او بوده و تحقق آن را تنها در مدینههای فاضله و آرمانی جستوجو میکرده است و هرگاه که به بخشی هرچند کوچک از آرزوهای خود میرسید، شادمان و خوشحال میشد و آنگاه که خود را از خواستهایش دور میدید، نگران و ناامید میشده است؛ اما گاهی هم تلاش مینمود برای مدتی هرچند کوتاه آرزوهای دور از دسترس را به فراموشی سپارد و از راههایی خود را شادمان سازد تا بتواند نگرانی و ناامیدی را از خود دور کند و توان تازهای برای زندگی بهدست آورد.
باید گفت شادی و شادابی، کالاهایی هستند که بشر از گذشتههای بسیار دور خریدار آن بوده است. در افسانهها و اشعار شاعران و همچنین در آثار فلاسفه بهخوبی میتوان جایگاه ویژه آن را دید؛ مثلاً گوته (۱۷۴۹-۱۸۳۲) شاعر بزرگ آلمان در اثر جاودانهاش به نام فاوست آورده است. فاوست دانشمندی عالیقدر بود که سالها دانش آموخت و تدریس کرد، اما هیچیک او را شاد و خرسند نساخت. او همیشه افسرده بود، تا اینکه با شیطان پیمانی میبندد که در ازای شادمانی و ارضای هوسهایش روح خود را در اختیار او بگذارد؛ اما همه تلاشهای شیطان در این جهت بیهوده است و هیچیک نهاد او را شاد نمیسازد.... (۱)
به دلیل تأثیرات عمدهای که شادی و نشاط و خوشی بر مجموعه زندگی انسان دارد، همیشه ذهن انسان را به خود مشغول کرده و به دنبال خود کشانده است. در جهان امروز نیز زیستن همراه با نشاط و شادی کالای بسی گرانبها و پرطرفدار است؛ بهگونهای که پیر و جوان به دنبال آن از جایی به جایی، از مسلک و مرامی به مسلک دیگر سرک میکشند و میلیونها نفر برای یافتن آن به گردشگری میپردازند. روانشناسان نیز به ایجاد و تثبیت شادی در انسان تأکید بسیار دارند و اینهمه حکایتگر این حقیقت است که شادی نیاز اساسی و ضروری انسان میباشد.
امروزه نیز پرسشی که از سوی جوانان و روشنفکران در برابر اندیشمندان مسلمان قرار گرفته، این است که نگاه پیشوایان دین اسلام بهویژه برترین پیامبر خداوند حضرت محمد(ص) به مقوله شادی و شادمانی چیست؟ پاسخ این پرسش هرچه باشد، سبب نگرش و رویکردهای جدید به دین اسلام و مقوله مسلمانی میشود؛ لذا نگارنده تلاش میکند در این نوشتار، برداشت و توشهای از نگرش پیامبر اعظم خداوند به شادی و شادمانی ارائه کند؛