در مرکز داستان قهرمان اصلي يک دختر عجيبوغريب اهل ساردني است با موهاي سياه و بلند و چشماني درشت، که هميشه در عالم هپروت به سر ميبرد. زن در زمان معلق است و به سادگي از کنار زندگي عبور ميکند... در پسزمينه، شخصيتهاي مختلف با ظرافت هر چه تمامتر به تصوير کشيده شدهاند: شوهر، مردي کمحرف و تودار که عاري از عشق تن به ازدواجي شهواني با زن داده است، نجاتيافته از جنگ، که در قاره با او مختصر آشنايياي پيدا ميکند، اما ردي محونشدني در زندگياش بر جاي ميگذارد، پسر، پيانيست آينده که در کمال ناباوري به دنيا ميآيد و سرانجام نوه، راوي داستان، تنها کسي که به قهرمان داستان اجازه ميدهد تا حقيقت وجودش را آشکار کند. اما آيا ما همه چيز را در مورد آدمهاي نزديکمان ميدانيم؟ ميلنا آگوس در سال 1959 در جنوا به دنيا آمد. او استاد تاريخ و زبان ايتاليايي در يک آموزشگاه است. اولين رمانش، وقتي کوسه ميخوابد، را در سال 2005 نوشته است. با کتاب دردِ سنگها در فرانسه به شهرت رسيد و چندين جايزه از جمله جايزهي ناشران کتابهاي جيبي را از آن خود کرد. اين کتاب در سرتاسر دنيا ترجمه شده است.