ادبیات آمریکای لاتین یکی از بخشهای جذاب ادبیات جهان است. قلم مسحور کنندهی نویسندگان این قسمت از جهان بی نظیر است. نویسندگانی مانند گابریل گارسیا مارکز، خورخه لوئیس بورخس، پائولو کوئیلو، ارنستو ساباتو و خوآن رولفو. قلم این نویسندگان آنقدر گیراست که میتواند شما را غرق در دنیای خود کند.
کتابی که پیش رو دارید یکی از شاهکارهای بی بدیل ادبیات اسپانیا است؛ این کتاب علاوه بر جوایز بیشماری که در ادبیات اسپانیا و جهان دریافت کرده است، یکی از معتبر ترین کتاب ها نزد نویسندگان بزرگی مانند گابریل گارسیا مارکز و خورخه لوئیس بورخس نیز است. گابریل گارسیا مارکز دربارهی این کتاب میگوید: «بعد از نوشتن چهار فصل اول از کتاب صد سال تنهایی به بن بست فکری عجیبی رسیده بودم. ذهنم اصلا به من اجازه نمیداد که داستان را تکمیل کنم. در همان زمان بود که کتاب پدرو پارامو از خوان رولفو را خواندم و به بزرگی و عظمت این کتاب پی بردم و توانستم شاهکار ادبیام را تکمیل کنم. شایان ذکر است که کتاب پدرو پارامو را صفحه به صفحه و خط به خط حفظ هستم.»
خورخه لوئیس بورخس هم دربارهی کتاب پدرو پارامو میگوید: « به نظرم این کتاب یکی از بهترین شاهکارهای ادبی است که تاکنون در همهی دنیا نوشته شده است.»
نقل قول از این دو نویسندهی بزرگ کافیست تا دلیلی جامع و کامل برای خواندن این کتاب به عنوان یک شاهکار هنری داشته باشیم.
کتاب پدرو پارامو نوشتهی خوان رولفو برای نخستین بار در سال 1955 منتشر شد. داستان این کتاب در شهر کومالا اتفاق میافتد و روایت جذاب و بی نظیر آن خواننده را مجبور میکند که تکههای داستان را از اول تا آخر داستان به همدیگر متصل کند.
پدرو پارامو یکی از درخشانترین و بهترین آثار خوان رولفو است، نویسندهی این کتاب در سال 1983 موفق به دریافت جایزهی «شاهزاده آستوریاس» شد، این جایزه یکی از معتبر ترین جوایز ادبیات اسپانیا است. او این کتاب را تنها یک سال بعد از منتشر کردن مجموعهی داستان کوتاههایش یعنی «دشت سوزان» نوشت.
خوان رولفو کتاب پدرو پارامو را زمانی نوشت که در دولت مکزیک به عنوان یک افسر مهاجرت مشغول به کار بود، شاید رازآلود بودن این کتاب هم از داستانهای آدمهایی آمده است که رولفو در طول روز با آنها سروکار داشته است.
مذهب، خاطرات و گذشته، خشونت و دیوانگی از مهمترین و اصلیترین تمهای کتاب پدرو پارامو هستند که خوان رولفو در نوشتن کتاب از آنها استفاده کرده است.
نسخهی الکترونیکی و فیزیکی این کتاب توسط انتشارات آفرینگان منتشر شده است و نسخهی صوتی آن با صدای رضا عمرانی توسط انتشارات ماه آوا تقدیم شما شده است.
خوان پِرثیادو نام شخصیت اصلی داستان پدرو پارامو است که پس از سالها دوری به دنبال پدرش به روستای کومالا آماده است. کومالا روستایی است که بین مردگان و زندگان قرار دارد، این روستا در واقع شبیه شهر ارواح است. خواننده در داستان همراه با خوان پرثیادو صدای ارواح را میشنود و نقش اصلی داستان را در حل کردن معماهای داستان کمک میکند. خوان پرثیادو در رمان پدرو پارامو با شخصیتهایی مالیخولیایی روبه رو میشود، در واقع شخصیتهای داستان را خوان رولفو به این شکل خلق کرده است.
شب دوباره باران بارید. مدتی دراز به صدای طبل آب گوش داد، سپس به خواب رفت، وقتی بیدار شد تنها چیزی که شنید صدای نم نم آرام باران بود. جام پنجره از آب می درخشید و قطره های درشت باران مانند اشک از رویش پایین می آمد.
سوسانا، من ریزش قطره های باران را در پرتو برق آسمان تماشا میکردم، هر نفسی میکشیدم آه بود و هر فکری می کردم دربارهی تو بود.
نسیم جای باران را گرفت. شنید: «به امید بخشایش گناهان ما و رستاخیز تن. آمین.»صدا از توی اتاق می آمد، از جایی که زن ها نمازشان را تمام میکردند. بلند شدند، چفت در را انداختند و شمع را خاموش کردند.
تنها نورشب برجا بود و صدای ریزش باران مانند جیرجیر زنجره ها...
«چرا نیومدی دعا بخونی؟ میدونی که هنوز برا بابا بزرگت دعا میخونیم.»
مادرش توی تاریکی درگاه ایستاده بود، شمعی توی دستش بود. سایه اش روی سقف میلرزید. سایه دراز و بزرگ بود و نور شمع تکه تکهاش میکرد.
گفت:«حالم خوب نیست.»
زن راه افتاد رفت. شمع را خاموش کرد. وقتی که در را بست و رفت، صدای هق هق گریه آميخته با هق هق باران به گوش رسید. ساعت کلیسا ضربهها را یکی ازپس دیگری، یکی از پس دیگری به صدا درآورد، انگار زمان چین خورده بود.
«همون طور که گفتم، من مامانت به حساب می اومدم. در این باره با تو حرفی نزد؟»
«خیر، مامانم هیچ وقت این چیزهارو به من نمی گفت. من اسم شمارو از کسی به اسم آبوندی یو شنیدم. اسم خونوادگیش به گوشم نرسید. همین قدر می دونم که صاحب دو الاغه.»
«یادم اومد، آبوندی یو. پس هنوز هم به یاد منه! برای هر نفری که به خونه میآورد انعامی بهش میدادم. اما حالا همه چیز فرق کرده، روستا خیلی فقیر شده و سال تا سال کسی اینجا نمیآد. که گفتی اون منو به تو معرفی کرد؟»
خوان رولفو نویسنده، عکاس و فیلمنامهنویس مکزیکی متولد 1917 است. کتاب پدرو پارامو مشهورترین رمان اوست. خوان رولفو در سال 1970 برندهی جایزهی ادبیات مکزیک شد. بااینکه خوان رولفو تاکنون آثار کمی را منتشر کرده است اما در میان نویسندگان آمریکای لاتین بسیار محترم است.
کتابخوانی یکی از بزرگترین علایق خوان رولفو بود و تقریبا تمام کودکیاش را مشغول مطالعه کردن بود. کتابخوان شدن خوان رولفو هم داستان جالبی دارد؛ هنگامی که او تنها هشت سال داشت به دلیل مشکلی که برای ساختمان کلیسای محلهاش اتفاق افتاده بود، کشیش تمام کتابخانهی کلیسا را به امانت به مادر خوان سپرد. به این شکل خوان دسترسی نامحدودی به کتابهای محدود کتابخانهی کلیسا داشت. اما او موفق شد که تمام کتابهای آن کتابخانه را مطالعه کند و بهنوعی خودش را با جهان ادبیات آشنا کند.
خوان رولفو در سالهای آخر زندگیاش به سرطان ریه دچار شد، در سال 1986 بر اثر یک حملهی قلبی درگذشت. شما میتوانید برای دانلود کتاب و پی دی اف pdf کتاب های خوان رولفو از فیدیبو خرید و دانلود کنید.
با توجه به اینکه خوان رولفو یکی از مشهورترین نویسندگان آمریکای لاتین است، انتظار میرود که آثار زیادی از او به فارسی ترجمه شده باشد ، در حالی که متاسفانه چنین نیست و در ایران تنها دو یا سه اثر از او به فارسی برگردانده شدهاند. کتاب پدرو پارامو که مشهورترین رمان خوان رولفو در کارنامهی ادبیاش است تاکنون چندین بار به فارسی ترجمه شده است: کیومرث پارسای، کاوه میرعباسی و احمدگلشیری از جمله مترجمهایی هستند که کتاب پدرو پارامو را به فارسی برگرداندهاند.
احمد گلشیری مترجم ایرانی است. او که در کارنامهی ادبیاش ترجمهی کتابهای بسیار مشهوری مانند «دلتنگیهای نقاش خیابان چهل و هشتم» را دارد، ابتدا در بهار سال 1360 بود که کتاب پدرو پارامو را ترجمه کرد. آثار دیگر ترجمهشده توسط احمد گلشیری شامل: ساعت شوم و از عشق و دیگر اهریمنان از گابریل گارسیا مارکز و مجموعهی بهترین داستانهای کوتاه از آنتوان چخوف، ارنست همینگوی و گابریل گارسیا مارکز است. شما میتوانید نسخهی الکترونیکی و پیدیاف این کتابها را از سایت فیدیبو دانلود کنید.
خواندن این کتاب را به همهی علاقهمندان به ادبیات اسپانیایی پیشنهاد میکنیم؛ کسانی که تاکنون با خواندن آثار گارسیا مارکز و کارلوس فوئنتس جذب توانایی ادبی و قلم جذاب آنها شدهاند، بیشک از خواندن این کتاب لذت فراوانی خواهند برد.
آنچه در بالا خواندید نقد و بررسی کتاب صوتی پدرو پارامو اثر خوان رولفو نشر ماه آوا با ترجمهی احمد گلشیری بود. خرید و دانلود کتاب صوتی این اثر در همین صفحهی فیدیبو امکانپذیر است.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 314.۳۵ مگابایت |
مدت زمان | ۰۵:۱۷:۳۱ |
نویسنده | خوان رولفو |
مترجم | احمد گلشیری |
راوی | رضا عمرانی |
ناشر | ماه آوا |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۸/۰۴/۰۳ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
گابریل گارسیا مارکز در صد سال تنهایی به روایت تاریخ چند نسل از خانواده بوئندیا و بررسی تاریخ و تحولات اجتماعی و سیاسی کلمبیا پرداخته است. با مارکز و صدسال تنهایی شروع کردم چون نقاط مشترکی بین رمان او و پدرو پارامو وجود دارد و آن به تصویر کشیدن فرهنگ، استعمار، مقاومت و باورهای محلی و ماورایی ووو است که بوسیله جادو انعکاس مییابد. پدرو پارامو نوشتهی خوان رولفو رمانیست که خواننده را به سفری مرموز و وهم آلود به دل یک شهر متروک و روح زده میبرد. در این رمان مرز بین واقعیت و خیال، زندگی و مرگ، گذشته و حال همواره مبهم است و در هالهای از ابهام قرار دارد. داستان از نگاه خوان پرسیادو، جوانی که به وصیت مادرش، پس از مرگش، برای یافتن پدرش، پدرو پارامو، به شهر کومالا سفر میکند، بیان میشود. روایتها پراکنده است، و تامل نسبتا زیادی را میطلبد. خوان در جستجوی حقیقت درباره پدرش، در شهر کومالا با شخصیتهای عجیب و غریبی روبرو میشود و خود او نیز در لابلای خاطرات و رویاهای آنها غرق میشود. بخش هایی از کتاب : ☑️«میخواستم(خوان) به او(مادرش که مرده)بگویم: اشتباه کردی، نشانههایی که دادی درست نبود. همه گوشه و کنارهها را برام شرح دادی اما من اینجا توی یک روستای مرده دنبال کسی میگردم که اصلاً وجود نداره» یا ☑️«آدم باید از پیش خبر داشته باشه، آخه مادرت همین امروز بهم خبر داد. مادر من! مادر من مرده ... پس بگو چرا اینقدر صداش ضعیف بود.بگو ببینم حالا کی مرد؟ هفت روز پیش!» یا ☑️«نمی شد ژرفای سکوتی را برآورد کرد که فریاد به پا کرده بود. انگار زمین از هوا تهی شده بود. هیچ صدایی حتی صدای نفس کشیدن یا تپیدن قلبم شنیده نمی شد.» #کتاب_محبوب_من
ادبیات نویسندگان لاتین خصوصا در دسته رئال جادویی بعضا بی نظیر است . اگر این اثر به لحاظ ادبی همپای صدسال تنهایی نباشد لیکن به لحاظ گیرایی دو چندان زیباست . ادبیات لاتین برای ما و با توجه به و ضعیت کشور ادبیاتی به شدت قابل درک و هضم و باور است . سرزمین غم آوری که پدرو پارامو با جنون و ستمکاری ساخته نهایتا ملت آلاماندا را به نابودی می کشد و در شهر ارواحی که او ساخته رنج ها تکزار می شود.
فوق العاده بود، روایت سیال ذهن و جذابه و خیلی باید د قیق شد. توصیفات ریزبینانهاس و حس و حال امریکای لاتین رو مدام تداعی میکنه. مارکز ازش تاثیر گرفته....
یک کتاب عالی ... اگر از رمان صد سال تنهایی خوشتان اومده باشد احتمالا از اینهم خوشتان میاد.
من دوست نداشتم این کتاب رو برام جذاب نبود اصلا
داستانی زیبا در ژانر رئالیسم جادویی
۵ فصل رو گوش دادم، بی سر و ته و خسته کننده...
عالیه. ولی بنظرم بهتره خونده شه تا شنیده شه
کیفیت ضبط صدا به طرز عجیبی پایینه!
برای من جذاب نبود نفهمیدم چی شد