یک روز صبح مثل همیشه غازهای مزرعه به صف شدند که برای شنای صبحگاهی به آبگیر بروند.
رهبر گروه غازها، ایگور ، رژه رو با گفتن ریتم شروع کرد: یک، دو؛ یک، دو؛ یک، دو؛ یک، دو.
پاهای پره دارشون با هماهنگی کامل با زمین برخورد میکرد و دمهاشون همزمان این طرف و اون طرف میرفت.
ایگور خوشحال بود.
بقیه حیوانات مزرعه کنار رفتند تا غازها رد بشن چون اونا دوست نداشتن رژه غازها رو خراب کنند.