هنگام رخ داد وقایع طبیعی نظیر زلزله، سیل و خشکسالی ممکن هست هر اتفاق ناگواری برای مردم پیش بیاید و افراد عزیزان خود را از دست بدهند. جین هارپر با هوش و ذکاوت خود بر این اساس واقعهی خشکسالی را به تصویر کشیده و آن را از زاویهی متفاوتی بیان کرده است.
هارپر در داستان کتاب خشکسالی در طی یک حادثهی تلخ و طبیعی که جنبههای مختلف زندگی مردم استرالیا را تحت تاثیر قرار داده یکی از بینظیرترین داستانهای جنایی این چند ساله اخیر را خلق کرده است. روایت او از یک قتل در داستان خشکسالی بهگونهایست که بدون شک اگر طرفدار داستانهای جنایی و هیجانانگیز باشید این کتاب را زمین نمیگذارید.
کتاب خشکسالی با نام اصلی The Dry اثر جین هارپر سال 2016 منتشر شد. این کتاب ماجرای مرموز و اسرارآمیز قتل خانوادهی هادلر در شهر کییوارا است که در طول 42 فصل کتاب سرنخهای این روایت جنایی کنار هم قرار میگیرند و پرده از اسرار قتل برداشته میشود. لوک همراه همسر و پسر شش سالهاش در کییوارا، شهر کوچکی واقع در پنج مایلی ملبورن زندگی میکنند و مردم آن شهر آنها را به نام خانوادهی هادلر میشناسند. پس از کشته شدن این خانواده، آرون فالک که از دوستان قدیمی لوک است به این شهر بازمیگردد و در جریان رسیدگی به پروندهی قتل قرار میگیرد. کارآگاه محلی و آرون فالک به دنبال افشای حقیقت هستند که درمییابند در این شهر کوچک اسرار پنهان شدهی زیادی وجود دارد.
آرون فالک با حضور دوبارهاش در شهر خاطرات تلخ گذشته را زنده میکند و راز بزرگی را که بین او و لوک بوده را بازگو میکند. آرون فالک در داستان دو روایت با فاصلهی زمانی بیست سال را پیش میبرد و خواننده با مطالعهی وقایع گذشته و آینده در زمان سفر میکند. گذر از زمان در این کتاب نهتنها اینکه موجب سرگردانی خواننده نمیشود بلکه بر هیجان داستان نیز میافزاید. که در این باره روزنامهی گاردین نوشت: «علیرغم اینکه فصلهایی از کتاب از زمان حال به گذشته پرش دارد، اما به دلیل فضاسازی و شخصیتپردازی فوقالعاده، خواننده هرگز زمانها را گم نمیکند.»
«اینطورها هم نبود که مزرعه قبلا شاهد هیچ مرگی نبوده نباشد و مگسهای گوشت هم تشخیص نمیدادند. برای آنها بین لاشه حیوان و جسد انسان فرق زیادی نبود. خشکسالی آن تابستان مگسها را در انتخابشان آزاد گذاشته بود. وقتی کشاورزان کیه وارا تفنگهایشان را به طرف دامهای لاغر نشانه میگرفتند، مگسها به دنبال چشمهای بیجان و زخمهای چسبناک بودند. بیبارانی به معنی بیغذایی بود. وقتی شهر کوچک روزهای پیاپی زیر آسمان آبی سوزان میدرخشید، بیغذایی باعث تصمیمهای دشوار میشد.»
چند خط ابتدایی داستان کتاب خشکسالی علاوهبر اینکه نشان دهندهی نثر قوی نویسنده است خواننده را با توصیفات جالبی از یک صحنه قتل روبهرو میکند. این ماجرای قتل زمانی رخ میدهد که خشکسالی در استرالیا رخ داده و حدود دو سال در این منطقه هیچ بارانی نباریده است. جین هارپر با قلم گیرایش حال و احوال مردم شهر کییوارا را در شرایط بحرانی خشکسالی که درگیر ماجرای غمانگیز قتل شدهاند، به تصویر میکشد و اوضاع مردم بومی آن شهر را توصیف میکند.
جین هارپر Jane Harper نویسندهی جوان استرالیایی است که در سال 1980 در منچستر به دنیا آمد. او در زمان کودکیاش بارها بین استرالیا و انگلیس در سفر بود و در جوانی در دانشگاه کنت رشتهی زبان انگلیسی را دنبال کرد. هارپر بهدنبال علاقهاش به نوشتن به عنوان روزنامهنگار در استرالیا شروع به فعالیت کرد و در روزنامههایی از جمله Herald Sun مشغول به کار شد. او پس از سیزده سال فعالیت در مطبوعات با انتشار رمان خشکسالی به عنوان نویسندهای تازهکار اما موفق در سال 2016 شناخته شد و روزنامهی «دیلی میل» اینچنین کتاب را توصیه کرد: «اگر قرار است در سال تنها یک رمان جنایی بخوانید، این همان رمان است.»
جین هارپر پس از انتشار کتابش گفت: «زمانی که تصمیم گرفتم بنویسم، ابتدا نمیدانستم از کجا باید شروع کنم و چگونه باید تکههای داستان را مانند یک جورچین کنار هم بچینم. در واقع هیچ برنامهی مشخصی برای آن نداشتم؛ بنابراین در دورههای آموزشی شرکت کردم و طی دوازده هفته توانستم ایدهای که در ذهن داشتم را روی کاغذ پیاده کنم. اصلا انتظار نداشتم که کتابم را چاپ کنند. با خود گفتم بهتر است هر چه زودتر کتاب را به سرانجام برسانم و هرآنچه که در توان دارم برای نوشتن کتاب بعدی به کار گیرم.»
هارپر به سرعت کتابهای بعدیاش را نیز با عنوانهای Force of Nature در سال 2018 و The Lost Man در سال 2019 منتشر کرد که این کتابها تا امروز به فارسی ترجمه نشدهاند. آرون فالک شخصیت اصلی کتاب خشکسالی در این دو کتاب نیز حضور دارد و روایتهای جنایی دیگری را روایت میکند.
کتاب خشکسالی جوایز و افتخارات زیادی را برای نویسندهاش، جین هارپر به ارمغان آورد و به عنوان برترین رمان جنایی سال 2017 انتخاب شد. این کتاب موفق به دریافت جایزه خنجرطلایی انجمن جنایی نویسان انگلستان و جایزه کتاب ناشران مستقل آمریکا شد.
مطبوعات سراسر دنیا، از جمله سایت گودریدز نسبت به داستان خشکسالی نظر مثبتی داشتند و بهسرعت این کتاب به زبانهای مختلف ترجمه شد. «نیویورک تایمز» دربارهی این اثر نوشت: «اولین اثر جین هارپر آنچنان پرکشش و مهیج است که تمام طول داستان خواننده را به فکر فرو میبرد و وادار میکند که مدام درباره اتفاقاتی که میافتد حدس بزند ... باور اینکه این کتاب اولین اثر اوست، کمی سخت است. خشکسالی یک داستان جنایی تمام عیار است.»
براساس داستان کتاب خشکسالی «روبرت کونولی»، کارگردان اهل استرالیا در حال ساخت فیلم سینمایی جنایی و درام با همان نام کتاب است که قرار است در سال 2020 اکران شود.
«جی جی بالارد»، رماننویس اهل انگلستان هم اثری با نام مشابه کتاب جین هارپر دارد که «علیاصغر بهرامی» آن را به فارسی ترجمه کرده است. این کتاب نیز دربارهی خشکسالی کرهی زمین است که نسخه الکترونیک آن در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است.
کتاب خشکسالی پس از انتشار در استرالیا توجه مترجمان فارسی زبان را نیز به خود جلب کرد و چند نسخه مختلف از آن راهی بازار شد. نسخه صوتی کتاب خشکسالی با ترجمهی «آزاده رمضانی» را ناشر صوتی «ماه آوا» با روایت «میلاد تمدن» در اختیار فیدیبو قرار داده که در همین صفحه برای خرید و دانلود موجود است. کتاب خشکسالی را «سمیه رئیسی دهکردی» هم به فارسی ترجمه کرده و «نشر راویس» آن را منتشر کرده که نسخه الکترونیک آن هم در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است. این اثر را «انتشارات کوله پشتی» با ترجمهی «آزاده رمضانی» و «نشر میلکان» با ترجمهی «پگاه ملکیان» نیز راهی بازار کرده است.
نخستین تصاویر بیلی شروع به ظاهر شدن کرد. در نوزادی صورتش سرخ بود و سپس وقتی نوپا بود سرش پر از مو بود. از همان موقع کمی شبیه پدرش بود. با شلوارک کنار درخت کریسمس ایستاده بود. خانواده مثل سه هیولا لباس پوشیده بودند و نقاشی صورتشان دور خط خنده ترک خورده بود. زمان به سرعت چند سال جلو رفت و کارن مسنتر نوزاد دیگری را در آغوشش به سینه میفشرد. شارلوت، بچه خوش اقبال. نام او با گلها نوشته نشده بود. شارلوت که الان سیزده ماه داشت انگار که چیزی حس کرده باشد از جایش بر روی پاهای مادربزرگش در ردیف جلویی شروع کرد به گریه کردن. بارب هادلر با یک دست طفل را محکمتر به آغوش میفشرد و با ریتم مضطربی تکان میداد و با دست دیگرش دستمالی را به صورتش فشار میداد.
فالک که تخصصی در بچهداری نداشت مطمئن نبود که شارلوت مادرش را بر روی صفحه نمایش میشناسد یا نه. یا شاید فقط عصبانی بود که وقتی هنوز سرشار از زندگی بود در مجلس یادبود شرکت میکند. فکر کرد عادت میکند. انتخاب زیادی هم ندارد. چون کودکی که سرنوشتش بزرگ شدن تحت عنوان «تنها بازمانده» باشد جای زیادی برای پنهان شدن ندارد.
آخرین قطعات موسیقی هم محو شد و نمایش سریع عکسهای پایانی به سکوت عجیبی منتهی شد. وقتی شخصی چراغها را روشن کرد، حس آرامش جمعی به وجود آمد. هنگامی که کشیش چاق برای بالارفتن از دو پله تریبون تقلا میکرد، فالک دوباره به تابوتهای خوفناک نگاه کرد. داشت به دختر چشم سیاه و دروغی فکر میکرد که بیست سال پیش وقتی ترس و هورمونهای نوجوانی در رگهایش موج میزد با توافق با دوستش گفته بود.
لوک دروغ گفت. تو دروغ گفتی.
فاصله آن تصمیم تا این لحظه چقدر کم بود؟ این سوال در سرش مثل یک زخم تیر کشید.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 757.۹۸ مگابایت |
مدت زمان | ۱۳:۴۷:۴۹ |
نویسنده | جین هارپر |
مترجم | آزاده رمضانی |
راوی | میلاد تمدن |
ناشر | ماه آوا |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۸/۰۳/۲۷ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
نصف بیشتر کتاب به شدت کنده و اگر بین شنیدن داستان خوابتون هم ببره چیزی از دست ندادید و اصلا خوب نیست اما فصلهای پایانی شتاب میگیره و کمی بهتر میشه داستان زیبایی داره اما ایراد بزرگش کش دادن غیر منطقی داستانه به نظر من میتونست توی ۲۰ فصل تموم بشه نه ۴۲ فصل گوینده هم دق یقا در قسمتهای نهایی تازه شور و هیجان در صداش پیدا میشه
نمیفهمم تو نظرات چرا انقدر از این کتاب تعریف شده؟ داستان ضعیف روایت کشدار و بد، ترجمه و خوانش هم متوسط. پایانش هم اصلا غافلگیرکننده یا جذاب نیست. قاتل هر کدوم که میبود فرقی نمیکرد همه کاراکترها به یک اندازه منفعل و غیر واقعی بودن.
بد نبود. ولی میتونستم کتاب بهتری بگیرم...کتابی هستش که اگر پشت سر هم گوش ندید زیاد موردی نداره واستون و این برای من جالب نیست به شخصه
بسیار شنیدنی و پرکشش، کل مدت انگار داری یه فیلم سینمایی میبینی، چون توصیفاتش هم خیلی سینمایی بود، فيلمي هم سال ۲۰۲۰ به همین اسم کتاب ساخته شده
خیلی قشنگ بود اصلا فکرشم نمیکردم که قاتل اون باشه? فیلمشم میخوام ببینم ولی مطمئنا گوش کردن کتابش لطف دیگه ای داره
کتاب خیلی خیلی خوبی هست تقریبا هفتاد درصدش ریتم کندی داره ولی شخصیت پردازی و داستان و همه چیزش عالیه
عالی بود صدای گوینده جذاب داستان جذابتر عجب ترکیب خوبی شده
به نظر من از فیلمش خیلی بهتره، اجرا و صدای راوی هم خیلی خوبه ⚘
من فیلمشو دیدم که خیلی عالی بود برا همین کتابشو هم میخوام
صدای گوینده مناسب و داستان خوب روایت شده بود.ممنون