
تاریخ و ادبیات مردم ایران نشان دهندهی غنی بودن این آب و خاک است. بروی زمین سرزمینی وجود ندارد که این فرهنگ و ادب را سینه به سینه از گذشته تا کنون به نسلهای بعدیاش منتقل کرده باشد. ضربالمثلها نیز یکی از همین میراثهای باارزش هستند که از نیکانان ما به ما ارث رسیدهاند. به همین دلیل ما نیز باید حافظان و منتقل کنندگان خوبی به آیندگان باشیم.
کتاب مثلها و قصههایشان فروردین توسط مصطفی رحماندوست نوشته شدهاست. این کتاب با زبانی ساده و کودکانه ضربالمثلها و داستانهای پشت پرده آنها را به کودکان آموزش میدهد. در اولین ماه سال که شکوفههای بهاری همهجا درخشان را زیبا کردهاست و باد خنک بهار صورت انسان را نوازش میدهد. به تعبیر مولانای جان «از باد بهار تن مپوشان» بهترین انتخاب برای لذت بردن از این فضا شنیدن نوای قصههای اصیل ایرانی است. کتاب مثلهای ایرانی در دوازده جلد نوشته شدهاند. هر کدام از این جلدها به نام یکی از دوازده ماه سال نام گذاری شدهاند. در کتابهای بهار و تابستان سی و یک داستان و در کتابهای پاییز و زمستان سی داستان قرار داده شدهاست. در اینجا یک داستان از کتاب مثلها و قصههایشان را برای آشنایی بیشتر شما با فضای کلی این کتاب شرح میدهیم.
در هفتمین روز از فروردین ماه داستان ضربالمثل «آنچه تو از رو میخوانی، من از برم» را میشنویم. داستان این ضربالمثل در مورد یک مرد دورهگرد است. این مرد به شهرها و روستاها سفر میکند تا وسایلی را خرید و فروش کند. در یکی از همین روزها وارد روستایی شد. در این روستا مردی زندگی میکرد که به صورت اتفاقی با دروهگرد آشنا شده بود. مرد دورهگرد وارد خانه مرد روستایی شد و یک کاسه قدیمی بسیار باارزش را دید که گربهای از آن آب مینوشد. با خودش فکر کرد که چگونه میتواند این کاسه را به قیمتی ارزان از مرد روستایی بخرد. در نهایت مرد گربه را طلب کرد. مرد دورهگرد، گربه را به قیمت صد تومان خرید. موقع خروج از خانه بازگشت و کاسه را برداشت و به مرد روستایی گفت که کاسه را به من بفروش تا گربه در آستیش باشد. همانطور که در حال خواندن نوشتهی روی کاسه بود مرد روستایی کاسه را از او گرفت. روی کاسه نوشته بود:« کاسهای را که باعث میشود هروز یک گربه بیارزش را به صد تومان میفروشی، از دست نده.» مرد دورهگرد متوجه شد که سرش کلاه رفته است. سپس مجبور شد گربه را بردارد و از خانه خارج شود. در راه با فکر اینکه «خودم کردم که لعنت بر خودم باد» گربه را بر زمین انداخت. گربه نیز با خانه مرد روستایی بازگشت تا به کسی دیگر فروخته شود. از آن زمان تاکنون به کسی که میخواهند نشان دهند که نقشه حیلهگری تو برایمان آشکار شدهاست میگویند:«آنچه تو از رو میخوانی من از برم.»
کتاب صوتی مثلها و قصههایشان در سال 1398 توسط انتشارات نوین کتاب گویا منتشر شدهاست. گویندگان این کتاب صوتی بهرام شاه محمدلو، مریم نشیبا و مصطفی رحماندوست هستند. شما میتوانید کتاب صوتی مثلها و قصههایشان فروردین به قلم مصطفی رحماندوست، صدای بهرام شاه محمدلو، مریم نشیبا و مصطفی رحماندوست و انتشارات نوین کتاب گویا را از همین صفحه در فیدیبو دانلود و تهیه نمایید.
مریم نشیبا در سال 1325 در تهران به دنیا آمد. او پس از اتمام دوران تحصیل مدرسه وارد دانشگاه شد. نشیبا فارغ التحصیل رشتهی جغرافیای اقتصاد است. او تاکنون گویندهی بسیاری از کتابهای صوتی مانند مثلها و قصههایشان بودهاست. نشیبا فعالیت هنری خود در رادیو و تلویزیون را از سال 1357 آغاز کرد.
بهرام شاه محمدلو در بیست و پنجم آذر ماه سال 1329 در شهر تهران به دنیا آمد. این هنرمند دانش آموختهی رشتههای هنرهای نمایشی از دانشگاه تهران است. او یکی از کسانی است که در جهت پرورش ادبیات کودکان بسیار تلاش کردهاست. آقای شاه محمدلو، از شخصیتهای اصلی تشکیل دهندهی تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال 1350 بود. بهرام شاه محمدلو همسر بانو راضیه برومند است. این زوج هنری در جهت ساخت نمایشها و فیلمهای عروسکی فعالیتهای بسیاری را انجام دادهاند.
مصطفی رحماندوست در یکم تیرماه سال 1329 در شهر همدان به دنیا آمد. او از کودکی علاقه بسیاری به ادبیات فارسی داشت. به همین از یازده سالگی آثار حافظ و سعدی را حفظ میکرد. او یکی از کتابخوانترین بچههای مدرسه بود. پدرش نیز از علاقه مصطفی بسیار حمایت میکرد. پس از خواندن اشعار شاعران بزرگ ایرانی او پی برد که توانایی در زمینه شاعری دارد. او پس از اتمام دوران تحصیل در مدرسه، وارد دانشگاه شد. آقای رحماندوست دانش آموخته رشتهی زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران است. آنقدر استعداد او در این زمینه درخشان بود که توانست مدرک دکتری درجه یک هنر را از آن خود کند. او اکنون بالغ بر سه دهه است که برای کودکان ایرانی داستان و شعر مینویسد. کمتر کسی را میتوان یافت که آثار او را ندیده و نخوانده باشد. کودکان سه نسل نیز با داستانها و اشعار او خاطرههای بسیاری دارند. او شاعر شعر « صد دانه یاقوت دسته به دسته، با نظم و ترتیب یکجا نشسته» است. او تاکنون در سمتهای بسیاری فعالیت داشته است. از آثار پدر شعر کودکان میتوان به بچهی زمین، قصهی دو تا لاکپشت تنها، مثلها و قصههایشان، این تری زی آن تری زی، سفید بود سفید تنها بود، شاخهها در باد ریشهها در خاک، مثل پشمکه، به نام دوستم خدا و ... اشاره کرد. کتابهای نام برده در فیدیبو موجود هستند.
«از آنهاست که نان را پشت در میمالند»
یکی بود، یکی نبود. مردی بود که هم فقیر بود و هم خسیس. یک روز دید دیگر پول و پلهای ندارد. تصمیم گرفت با پسرش به شهر دیگری بروند و کار کنند. او و پسرش به شهر دیگری رفتند و در آنجا کارگر شدند و به کار ساختمانی پرداختند. پدر تصمیم گرفت که پول زیادی خرج نکند و دستمزدش را پس انداز کند تا هنگام بازگشتن به شهر خودش، پول زیادی داشته باشد. به همین دلیل به پسرش گفت:«ما باید خیلی صرفه جویی کنیم، حتی در غذا خوردنمان!» پسرش گفت:«اين درست. اما اگر غذای درست و حسابی نخوریم که نمی توانیم کار بکنیم.» پدرش گفت:«غذا میخوریم. اما در خوردن غذا هم صرفه جویی میکنیم.» پسرش گفت:«باشد. چلو پلو نمیخوریم. اماً نان و پنیر که میخوریم؟»
پدرگفت:«نان و پنیر؟... بله. نان و پنیر میخوریم.» فردای آن روز پدر مقداری پنیر خرید و توی شيشهای گذاشت و درش را بست. یک نان بربری هم خرید. کارشان که تمام شد، با هم به خانه آمدند. پدر، نان را وسط سفره گذاشت و گفت:«بسم الله. بخور»
| فرمت محتوا | mp۳ |
| حجم | 182.۸۸ مگابایت |
| مدت زمان | ۰۳:۰۸:۲۴ |
| نویسنده | مصطفی رحماندوست |
| گوینده | مصطفی رحماندوست |
| گوینده دوم | مریم نشیبا |
| گوینده سوم | بهرام شاه محمدلو |
| آهنگساز | مهدی زارع |
| ناشر | نوین کتاب |
| زبان | فارسی |
| تاریخ انتشار | ۱۳۹۸/۰۳/۲۱ |
| قیمت ارزی | 4 دلار |
| مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |