کتاب «فاجعه» (Calamity) به قلم «براندون سندرسون» برای اولین بار در سال 2016 منتشر شد. این اثر به مجموعهی «ناجیان» تعلق دارد و قسمت اول از کتاب سوم این مجموعه محسوب میشود. «فاجعه» ادامهی کتابهای «آتشافروز» (Steelheart ) و «پولاد دل» (Firefight) و است.
به دنبال وقایع کتاب پولاددل، پروفسور تسلیم قدرتهای خود میشود و دیوید، رهبری آنچه باقی مانده است را به دست میگیرد. در هنگام جستجو دیوید مورد اصابت گلوله قرار میگیرد و مگان از قدرتش برای نجات او استفاده میکند. آنها تقریبا تسلیم میشوند. قبل از فرار، شوالیه آنها را مورد خطاب قرار میدهد و معلوم میشود او یکی از همکاران قدیمی پروفسور است. دیوید از او میخواهد تا به بهبود وضعیت پروفسور کمک کند.
شوالیه به آنها دو محرک میدهد و به آنها میگوید که پروفسور در آتلانتاست. اما اطلاعات بیشتری نمیدهد. دیوید او را تحت فشار قرار میدهد و متوجه میشود برنامهی اصلی او کشتن کالامیتی است.
براندون سندرسون(متولد سال 1975) نویسندهی کتابهای علمی تخیلی است و شهرت خود را به واسطهی خلق دنیای خیالی کوزمر «Cosmere» به دست آورد. دنیای فانتزی او در اغلب آثارش به چشم میخورد و داستانهای اساطیری را روایت میکند.
«براندون سندرسون» مانند دیگر نویسندگان آثار فانتزی در دوران کودکی علاقهی زیادی به مطالعهی داستانهای تخیلی داشت و از همان دوره نویسندگی را آغاز کرد. او پس از اتمام تحصیلات دورهی دبیرستان، رشتهی بیوشیمی را در دانشگاه بریگام یانگ (BYU) ادامه داد. سندرسون پس از یک مرخصی تحصیلی دو ساله و سفر به کشور کرهی شمالی، به دانشگاه بازگشت و رشته خود را به ادبیات انگلیسی تغییر داد. او پس از این دوران نوشتن را به طور جدی دنبال کرد و در سال 2004 از رشتهی نویسندگی خلاق فارغ التحصیل شد.
اندرسون نویسندهای خلاق است. او قوانین سحر و جادوی اندرسون را خلق کرده و اصطلاحاتی مانند «سیستمهای نرم و سخت» را رواج داده است. او علاوه بر نویسندگی کتاب داستان، نویسندگی یک فیلمنامهی فانتزی با عنوان «چرخ زمان» را نیز برعهده داشته است. آثار این نویسنده در میان خوانندگان فارسی زبان هم بسیار محبوب و شناخته شدهاند. کتابهای «شمشیر ابدی»، «چاه معراج»، «طریق شاهان» و «آخرین امپراطوری» ازجمله آثار این نویسنده هستند که به فارسی ترجمه شدهاند.
راحله زمانی مترجم کتابهای فانتزی و تخیلی برای کودکان و نوجوانان است. او ترجمهی کتاب «فاجعه» به قلم «براندون سندرسون» را بر عهده داشته است و کل سهگانهی ناجیان را به زبان فارسی برگردانده است. انتشارات بهنام کتاب سوم «فاجعه» را در سال 1398 منتشر کرده است. این کتاب از بیست و چهار فصل تشکیل شده و دارای 474 صفحه است. نسخهی الکترونیک این مجموعه در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای مطالعه و دانلود موجود است.
در مکان سرد و تاریکی بودم.
دنیایم را صداها تشکیل میداد. صداهایی ترسناک، صدای شلیک صدای جیغ و فریاد. در برابر امواجی از گلوله. دور خود میغلتیدم و مثل مار به این سو و آن سو میخزیدم تا آنکه نورها تابیدن گرفتند. سرخ و ترسناک. وحشیانه. از آن نورها نفرت داشتم اگرچه هیچ بر من نمیآشوبیدند.
میگریستم بینهایت مرا ترسانده بودند؛ بدنم در اختیارم نبود و با من سر ناسازگاری داشت و با شلیکهای پیاپیای که از هر سو صورت میگرفت همسو بود. شلیکها به اوج خود رسید. جرقه انفجار گلولهها، آتش فروریختنها و درهم شکستنها، فریادها و انفجارهای مهیب ادامه یافت تا آنکه..
از خواب پریدم.
شکل ناخوشایندی روی صندلی عقب یکی از جیپها به خود پیچیده بودم. بر روی آسفالت ترک خورده و کندهشدهای در تاریکی شب سفر میکردیم. به خاطر عبور از روی دستاندازی بزرگ و نسبتا عمیق، ماشین با تکان شدیدی پایین و بالا رفت و ما با سرعت به طرف آتلانتا پیش میرفتیم.
با چشمهایی خوابآلود مرتب پلک میزدم و سعی میکردم معنای خوابم را پیدا کنم. آیا کابوس شبانه بود؟ قلبم به شدت میتپید. به وضوح وحشتم از صداها و گیج و مات بودنم را به یاد میآوردم اما شباهتی به هیچ یک از کابوسهایی که قبلا دیده بودم، نداشت.
هیچ آبی نبود. تصویر مبهمی از چند کابوسی داشتم که در مدت اقامتم در بابیلار دیده بودم و در تمام آن کابوسها در حال غرق شدن بودم. به پشتی صندلی، تکیه دادم و به فکر فرورفتم. پس از آنچه راجع به اپیکها کشف کرده بودیم دیگر نمیتوانستیم بیتفاوت از کنار هیچ خواب و رویایی بگذریم. اما آن خواب مرا به کجا برده بود؟ همه مردم هنوز هم کابوس میدیدند. چطور میشد گفت یک خواب مهم است و آن دیگری، رویایی بیش نبوده؟
خب من اپیک نبودم. پس شاید اهمیتی نداشت.
خمیازهای کشیدم و گفتم:«کجای کاریم؟»
آبراهام که روی صندلی جلوی ماشین نشسته بود گفت: «امشب خوب پیش رفتیم. قلوه سنگهای کمتری توی جاده بود.»
نفرات گروه در دو جیپ، تفسیم شده بودند و در هر ساعتی از شب که ممکن میپشد با چراغهای خاموش سفر میکردیم و با استفاده از عینکهای مخصوص شب، خودرو را هدایت میکردیم. به پیشنهاد آبراهام هر چند ساعت یک بار راننده عوض میشد. او میگفت این کار باعث میشود حرفهای جدیدی برای گفتن پیش بیاید و راننده با حواس جمع رانندگی کند. همه افراد گروه به غیر از من به نوبت رانندگی میکردند. که البته تصمیم کاملا ناعادلانهای بود.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۴۵ مگابایت |
تعداد صفحات | 474 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۵:۴۸:۰۰ |
نویسنده | براندون سندرسون |
مترجم | راحله زمانی |
ناشر | انتشارات بهنام |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Calamity, 2,016 |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۸/۰۳/۱۱ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 35,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
کتاب های براندون سندرون همشه ارزش خوندن داره کتاب عالیه از خوندنش لذت می برید
عجب کتاب جذابی