شهر، همواره در بردارندهی روح بستر شکلگیری خود است. بستری که میتواند حاوی مولفههای جغرافیایی، تمدن و فرهنگی باشد. نجد ایران همواره در طی قرون متمادی، بستر شکلگیری فرهنگهای گوناگونی بوده که البته حاصل آن، بروز نوعی از مدنیّت را به همراه داشته است. شهرنشینی در ایران که از دوران پیش از تاریخ آغاز شده بود در یک سیر تطوری به دوران تاریخی ایران وارد شد؛ و سپس در دوران اشکانیان و ساسانیان، شکل ویژهای به خود گرفت. بررسی روند تغییرات شهرهای ایران بیانگر دو شکل متمایز از سازمان فضایی شهر در دوران قبل از ورود اسلام و پس از آن است. در این کتاب چگونگی یک مدل مدنی و ساختار فضای زندگی شهری در یک حاکمیت دوره پیش از ورود اسلام به ایران، بررسی خواهد شد. در این گذر به ارتباط تنگاتنگ و دارای تناظر ایدئولوژی فکری حکومت ساسانیان با ساختار فضای شهری در این دوره، پرداخته خواهد شد. مطالعات نشان میدهد که علیرغم تفاوت چهرهی شهر در دوره ساسانی و ماقبل آن، ساختار سیاسی- اجتماعی شهر ایرانی پیش از اسلام، در دوره تطور خود با نهاد فرهنگ، سیاست و اجتماع ارتباط مستقیمی دارد و این عامل تأثیر جدی بر ساختار و حیات شهری داشته است. هرچند شهرها کارکردهای گوناگون داشتند، اما نقش سیاسی و اداری و امنیتی آنها تأثیر مهمی بر حیات و رونق شهر داشت. در شهرهای ساسانی بهطور ویژهای، جنبههای فیزیکی و ایدئولوژیکی با هم آمیخته بود. شهرسازی و شهرنشینی در دورهی ساسانی بر پایهی تجربههای پیشین و متأثر از شرایط، ضرورت و نیازهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، شتاب فزایندهای گرفت و بهطور چشمگیری بر شمار شهرها و جمعیت شهرنشین افزوده شد. بنابراین با گسترش شهرنشینی در این دوران به تبع، نظام مدنی و چهارچوبهای شهرنشینی آنهم دارای پیچیدگیهایی شد. مفاهیم اساسی مدنی و شهروندی در شهرهای ساسانی به نسبت دوران پیشین دارای نظاممندی خاصی شد و شاید عملاً و با توجه به شرایط سیاسی حاکمیت ساسانی، مقولهی شهروندی در ضمن به رسمیت شناخته شدن، دارای ویژگیهای خاصی گشت. اثر حاضر تلاشی است، در راستای تبیین مفهوم شهروندی در مقطعی از ایران باستان. اگرچه مدعی آن نخواهد بود که به تمامی توانسته بروندادی کامل را در توصیف مفاهیمی چون شهر و شهروندی ایفاد نماید.