علم و عالم در ادبیات فارسی یکی از دلانگیزترین موضوعات فرهنگی است؛ هم بدان دلیل که ادبیات فارسی زیباترین و شفافترین آینه تحولات تاریخی، اجتماعی و فرهنگی ماست و هم بدان خاطر که این مسأله هنوز همچنان مسأله روزِ ماست. درواقع، با تأمل و تدقیق در این آیینه بزرگ و روشن میتوان به ساحتها و ابعادِ عظیم معنویت فرهنگ ایرانی ـ اسلامی پی برد و بزرگی و بزرگواری علم و عالم را در تمامی حوزهها و شاخههای آن به درستی دید و میزان دانشمحوری و دانشمندپروری این فرهنگ خاص و یگانه را در روزگاران پر ظلم و ظلمت گذشته دریافت و معیاری برای نوع برخورد امروزیان پی انداخت و میزان راستی و درستی گفتهها و کردههای آنان را در باب دانش و دانشمند شناخت.
درک دقیق جایگاه و خاستگاه و ارزشها و روشها و منشهای علم و عالم در ادبیات فارسی بهترین معیار برای فهم میراث گذشته و نقد موازین امروزین فرهنگ و ادب ایرانی و اسلامی است، چون راستی و درستی گفتاری و رفتاری هر فرهنگ و تمدنی را از نوع برخوردش با دانش و دانشمند ـ به روشنی ـ میتوان دریافت. به همین جهت کوشیدهایم تا با توصیف و ترسیم دقیق و مستدل و مستند علم و عالم در ادبیات فارسی، هم چشماندازی روشن و عمیق از گذشته پیش چشمها بیاوریم و هم معیاری دقیق برای نقد شیوه برخوردهای علمی و فرهنگی امروز در این حوزه به ذهنها و زبانها بدهیم.
بدیهی است که عنوان «علم و عالِم در ادبیات فارسی» ـ به ویژه علم ـ در ذات خود دربرگیرنده دو معنای نسبتاً متفاوت است: نخست آن است که علم و عالم را ـ به دور از هر گونه شاخه و رشته و رویکرد و موضوع ـ تعریف و تحلیل کنیم و ببینیم ادیبان بزرگ سنتی ما درباره ذات معنای علم و اوصاف عالم چه گفتهاند و چگونه نگاهی داشتهاند. در این معنا، علم و عالم عمدتا صبغهای فرهنگی و معنوی مییابند؛ بدین معنا که علم و عالم یعنی بررسی، بازیابی، طبقهبندی و تحلیل مجموعه ویژگیهایی که در بطن فرهنگ ایرانی ـ اسلامی در باب دانش و دانشمندان وجود داشته است. در این مفهوم، به هیچ یک از شقوق و شاخههای علمی موجود در متن آثار ادبی کاری نداریم و صرفاً علم ـ و نیز عالم ـ را در معنای عام و مطلق آن بررسی و تحلیل میکنیم.
معنای دیگر «علم و عالم در ادبیات فارسی» آن است که در ادبیات فارسی به جستجوی انواع دانشها و دانشمندان بپردازیم و ببینیم در درون این آثار چه تعریفات و مختصاتی برای اقسام دانشها آمده است. در این معنا علم و عالم اندکی توسع معنوی مییابد و دیگر علم و عالم صرفاً در معنای فرهنگی و معنوی آن منظور نیست، بلکه ـ مثلاً ـ کشف و استخراج و طبقهبندی دانشها و فنونی چون پزشکی، نجوم، فلسفه، ادبیات و الهیات، همگی شاخهها و اقسامی از دانش به شمار میروند.
طبیعی است که علم و عالم در ادبیات فارسی ذاتاً قابل اطلاق بر هر دو معناست و ما هم در این کتاب این عنوان را برای هر دو معنا به کار گرفتهایم، هر چند به خاطر ذات فرهنگی و معنوی متون ادبی بهویژه متون و آثار عرفانی، علم و عالم غالبا در معنای اول به کار میرود و مثلاً در آثاری مثل کشفالمحجوب و اسرارالتوحید نباید دنبال علم در معنای دوم آن بود چون غالبا مراد هجویری و ابوسعید از علم و عالم معنای فرهنگی و معنوی آن است.