0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب پندآموز نشر انتشارات نظری

کتاب پندآموز نشر انتشارات نظری

مجموعه ی ۷۰ حکایت عبرت آموز

کتاب متنی
فیدی‌پلاس
درباره پندآموز
یک دهقان و یک شکارچی با هم همسایه بودند. شکارچی سگی داشت که همیشه از خانه‌ی شکارچی فرار می‌کرد و به مزرعه و آغل دهقان می‌رفت و خسارتهای زیادی به‌بار می‌آورد. هر مرتبه دهقان به منزل شکارچی می‌رفت و از خسارت‌هایی که سگ او به وی وارد آورده شکایت می‌کرد. هر بار نیز شکارچی با عذرخواهی قول می‌داد که جلوی سگش را بگیرد و نگذارد دیگر به مزرعه وی برود. مرتبه بعد که همین حادثه اتفاق افتاد؛ دهقان دیگر از تکرار حوادث خسته شده بود و بجای اینکه پیش همسایه‌اش برود و شکایت کند نزد قاضی محل رفت تا از طریق قانون شکایت کند. برای قاضی ماجرا را تعریف کرد. قاضی هوشمند به وی گفت: من می‌توانم حکم صادر کنم و همسایه را مجبور کنم تا تمام خسارت وارد آمده به شما را پرداخت کند. ولی این حکم دو نکته منفی دارد. یکی اینکه احتمالی که باز هم این اتفاق بیفتد هست، دیگر اینکه همسایه‌ات با شما بد شده و برای خودت یک دشمن ساخته‌ای. آیا می‌خواهی در خانه‌ای زندگی کنی که دشمنت در کنار و همسایه‌ی تو باشد؟! راه دیگری هم هست، اگر حرف‌هایی را که به شما می‌زنم اجرا کنی احتمال وقوع حادثه جدید خیلی کمتر و در عین حال از همسایه‌ات بجای دشمن، یک دوست و همیار ساخته‌ای. دهقان گفت: اگر اینطور است حرف شما را قبول می‌کنم. ولی هنگامی که قاضی به وی گفت که چه کاری باید انجام دهد عصبانی شد و گفت: من تا حالا این همه ضرر داده‌ام، می‌خواهید که من دیگر چکار کنم؟! قاضی به وی گفت: ولی شما قول‌دادی به حرف من گوش داده و آنرا اجرا کنی. دهقان حرف قاضی را قبول کرد. به مزرعه خویش رفت و دو تا از قشنگ‌ترین بره‌های خودش را از آغلش برداشت و به خانه شکارچی رفت. دهقان در زد، شکارچی در را باز کرد و با قیافه عبوسی به وی گفت: سگ من دیگر چکار کرده؟ دهقان در جواب، به شکارچی گفت: من آمدم از شما تشکر کنم که لطف کردید و سعی کردید جلوی سگتان را بگیرید که به مزرعه من نیاید. به‌خاطر اینکه من چندین مرتبه مزاحم شما شده‌ام؛ دو تا بره به عنوان هدیه برای فرزندان شما آوردم. شکارچی قیافه‌اش باز شد و شروع به خنده کرد و گفت: نه! شما باید ببخشید که سگ من به مزرعه شما آمده. با هم خداحافظی کردند. دهقان وقتی داشت به مزرعه‌اش برمی‌گشت صدای شادی و خوشحالی فرزندان بابت هدیه‌ای که به آن‌ها داده بود را می‌شنید. دهقان روز بعد دید همسایه‌اش خانه کوچکی برای سگش درست کرده که دیگر نتواند به مزرعه‌ی وی برود. چند روز بعد شکارچی به خانه دهقان آمد و به عوض هدیه‌ای که به وی داده بود، دو تا بزکوهی که تازه شکار کرده بود را به دهقان هدیه داد و با صورتی خندان گفت، چقدر فرزندانش خوشحال‌اند و چقدر از بازی با آن بره‌ها لذت می‌برند و اگر کاری در مزرعه دارد با کمال میل به وی کمک خواهد کرد.

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
603.۲۳ کیلوبایت
تعداد صفحات
136 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۴:۳۲:۰۰
نویسندهیوسف ناصرزاده
ناشرانتشارات نظری
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۳۹۷/۱۲/۲۲
قیمت ارزی
2.۵ دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۶۰۳.۲۳ کیلوبایت
۱۳۶ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
5
از 5
براساس رأی 1 مخاطب
5
100 ٪
4
0 ٪
3
0 ٪
2
0 ٪
1
0 ٪
5
(1)
7,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
پندآموز
مجموعه ی ۷۰ حکایت عبرت آموز
انتشارات نظری
5
(1)
7,000
تومان