0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب  خدمتکارم جیوز و داستان های دیگر نشر هیرمند

کتاب خدمتکارم جیوز و داستان های دیگر نشر هیرمند

کتاب متنی
فیدی‌پلاس
درباره خدمتکارم جیوز و داستان های دیگر
جیوز ـ خدمت‌تان عارضم که، خدمتکارم ـ آدم خارق‌العاده‌ای است؛ یعنی خیلی قابل است. راستش، اصلاً نمی‌دانم بدون او چه کار باید می‌کردم. در نگاه اول شبیه آن کسانی است که در ایستگاه پنسیلوانیا داخل باجه‌های سنگ مرمر زیر تابلوی «اطلاعات» می‌نشینند. به‌طور قطع می‌دانید چه کسانی را می‌گویم. همان‌هایی که می‌روید پیششان و مثلاً می‌پرسید: «ببخشید، قطار بعدی دورقوزدره‌ی چاقچی‌آباد سفلا کی حرکت می‌کنه؟» و آن‌ها بدون حتی لحظه‌های درنگ و فکر کردن جواب می‌دهند: «ساعت ۲ و ۳۴دقیقه، سکوی شماره‌ی ده، به ایستگاه سانفرانسیسکو که رسیدین، باید خط عوض کنین.» و هر بار هم درست می‌گویند. خب، جیوز هم دقیقاً همین احساس علم لایتناهی را بهتان می‌دهد. برای اینکه خدمت‌تان عرض کنم دقیقاً منظورم چیست، برایتان یک مثال می‌زنم. خاطرم هست یک‌بار در خیابان باند، با مونتی بینگ برخورد کردم که توی یک دست کت‌و‌شلوار چهارخانه‌ی خاکستری، خوشتیپ‌ترین خوشتیپ‌ها شده بود و من به این نتیجه رسیدم که تا یک دست از همین کت‌و‌شلوارها نداشته باشم، محال است شادی حقیقی را در زندگانی‌ام تجربه کنم. به هر ترفندی بود، نشانی خیاط‌باشی را از زیر زبانش کشیدم و ظرف کمتر از یک ساعت یک دست کت وشلوار سفارش دادم. شب که رفتم خانه، گفتم: «جیوز، یه دست کت‌‌شلوار خاکستری چهارخونه عین اونی که آقای بینگ داره سفارش دادم.» خیلی جدی گفت: «انتخاب غیرعاقلانه‌ایه قربان. به تنتون نمی‌شینه.» «مهمل نباف! اون قشنگ‌ترین چیزیه که بعد از سال‌ها چشممو گرفته.» «مناسب شما نیست، قربان.» خب، مخلص کلام اینکه کت‌و‌شلوار وامانده فرستاده شد دم در خانه، فوری کشیدم به تنم و تا چشمم توی آینه به خودم افتاد، چیزی نمانده بود غش کنم. کاملاً حق با جیوز بود. شبیه چیزی شده بودم بین کمدین مجلسی و متصدی شرط‌بندی روی اسب‌های مسابقه؛ درحالی‌که مونتی توی همان کت‌و‌شلوار می‌درخشید. این‌ها هیچ چیز نیستند جز اسرار زندگی و فقط می‌شود همین عنوان را رویشان گذاشت. منتها این‌طور نیست که قضاوت جیوز فقط درباره‌ی لباس و تیپ خطاناپذیر باشد؛ هرچند این زمینه‌ی اصلی تخصص اوست. باور بفرمایید چیزی در این دنیا نیست که این بابا نداند. یکیش همین قضیه‌ی شرط‌بندی روی یکی از اسب‌های مسابقات لینکلن‌شایر؛ الان خاطرم نیست از کجا بهم توصیه شد، اما اسبه برای خودش آتش‌پاره‌ای بود. از آنجایی‌که خیلی خاطر این مرد را می‌خواهم و دوست دارم هر وقت فرصتی دست داد به قول معروف حالی بهش بدهم، بهش گفتم: «جیوز، اگه دلت می‌خواد یه کم کاسبی کنی، پولاتو تو مسابقه‌ی لینکلن‌شایر رو اسب واندرچایلد شرط‌بندی کن.» جیوز سر به مخالفت جنباند: «جسارتاً ترجیح می‌دم این ‌کارو نکنم، قربان.» «چرا؟! اون که اسب خوبیه. من حتی حاضرم پیرهنمو روش شرط ببندم.» «چنین کاری رو توصیه نمی‌کنم، قربان. اون حیوون قرار نیست ببره. صاحبش حتی انتظار نداره از مقام دوم اونورتر بره.»
دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
2.۰۱ مگابایت
تعداد صفحات
300 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۱۰:۰۰:۰۰
نویسنده پی جی وودهاوس
مترجم رضا اسکندری آذر
ناشرنشر هیرمند
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۳۹۷/۱۲/۰۸
قیمت ارزی
6 دلار
قیمت چاپی
125,000 تومان
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۲.۰۱ مگابایت
۳۰۰ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
3.5
از 5
براساس رأی 4 مخاطب
5
25 ٪
4
50 ٪
3
0 ٪
2
0 ٪
1
25 ٪
2 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
4

کتاب از دو بخش تشکیل شده، ماجراهای مردی به نام برتی و خدمتکارش جیوز + چند داستان از مرد خراب رفیقی به اسم رجی پپر که در گند زدن استاده. بیشتر کتاب، داستان برتی و جیوز بود و به نظرم در کل خیلی جذاب نبود، طنزهای ریز و گه گاه خوبی داشت ولی کلیتش کسالت بار بود ولی بخش رجی پپر جالب ولی متاسفانه خیلی کم، در حد دوسه تا داستان بود ... اگه همه یا بیشتر کتاب با سبک و سیاق رجی پپر نوشته میشد، به نظرم یک کتاب طنز خوشخوان از آب درمیومد ولی اینطوری خیلی طول کشید تا کتاب رو تموم کنم.

4

الگوی کلی داستانها اینه: مرد جوانی هست که تحت سرپرستی و حمایت مالی یکی از اقوام ثروتمندشه (عمو، خاله، پدر...،) و قصد داره راهی خلاف میل اون‌ها بره. حالا چاره چیه؟ تمام داستانهای این کتاب حول و‌ حوش همین موضوع هستند، ولی هر بار روایت تازه‌ای دارند. من شخصیت جیوز رو خیلی دوست داشتم.

3.5
(4)
62,500
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
خدمتکارم جیوز و داستان های دیگر
پی جی وودهاوس
نشر هیرمند
3.5
(4)
62,500
تومان