امروزه دنیای تکنولوژی و ارتباطات تاثیر بسیاری بر زندگی شخصی ما میگذارد؛ سبک زندگی، لباس، معاشرت، رفتار و ظاهرمان با تبلیغات دنیای مدرن گره خورده است که هر لحظه ممکن است خوراک جدیدی برای ما به همراه داشته باشند. وزن و فرم بدن یکی از همین موضوعات است که توجه بسیاری را به خودش جلب کرده است، خیلی از ما ساعتهای زیادی از زندگیمان را در باشگاه، مطب دکتر و مراکز پرورش اندام میگذرانیم تا خودمان را به حداقل استانداردهای مد دنیا برسانیم. فکر میکنیم اگر از این قافله عقب بمانیم زشت و نازیبا تلقی میشویم و جامعه ما را قضاوت میکند. رکسانه گی در کتاب گرسنگی از تجربهی مشابه خود در این مسیر میگوید، او کلیشهها را به چالش میکشد و صدای افرادی میشود که با ظاهری متفاوت قربانی سیستمی شدهاند که میخواهد همهی انسانها را شبیه هم و با یک فرم و شکل بسازد.
کتاب گرسنگی، سرگذشت بدن (من اثر رکسانه گی در سال 2017 منتشر شده است. این کتاب سرگذشت خود رکسانه گی را روایت میکند. او در این کتاب از دریچهی چشم یک سنگینوزن زندگی را توصیف میکند و بیمهریهایی که به او نثار میشود را به تصویر میکشد. نویسنده احساساتش در زمان چاقیاش را بازگو میکند؛ او با گذشت زمان بیشتر نادیده گرفته میشود و حتی در مواقعی از سوی جامعه طرد میشود. گرسنگی روایتی واقعی از جنبههای مختلف یک زندگی است. این کتاب، داستان انگیزشی نیست که بعد از آن شما تصمیم بگیرید لاغر شوید بلکه داستان کالبدی چهل ساله است که در دوازده سالگی مورد تجاوز قرار گرفته است.
روایت مشکلات زندگی یک آدم چاق در قالب یک کتاب، تازه است اما این موضوع، موضوعی تکراری در دنیای مدرن است. رکسانه گی در کتاب گرسنگی زندگی خود را به سه بخش کودکی، نوجوانی و دهه سوم تقسیم کرده و از موضوعاتی گفته که سبب تغییراتی در زندگی و بدن او شدهاند. رکسانه وزن 262 کیلوگرم را تجربه کرده و کتاب با حضورش در کلینیک جراحی شروع شده است. او در کلینیک به همراه پدرش کنار گروهی از پزشکان نشسته است تا جوانب عمل جراحی رکسانه سنجیده شود. آنها تصمیم دارند او را از چاقی مفرط نجات دهند. رکسانه افکار درهمش را اینگونه توصیف میکند :«به من گفته شده که حضورم به چشم میآید. من فضا اشغال میکنم. هراس ایجاد میکنم. دلم نمیخواهد فضا اشغال کنم. دوست دارم بدون جلب توجه عبور کنم. دوست دارم پنهان شوم. دوست دارم تا زمانی که مهار بدنم را به دست بگیرم ناپدید شوم.» چاقی رکسانه گی خودخواسته بود، او پس از اینکه مورد آزار و اذیت گروهی از پسران قرار گرفت با خودش قرار گذاشت جلوی میل و اشتهایش را به غذا نگیرد و با پرخوری به اندامی برسد که زشت و نفرتانگیز شود. او میخواست از دردسرهایی که پسرها درست میکردند، دور بماند.
در روزگاری که اکثر دختران تمایل دارند خود را مطلوب پسران کنند و به چشم آنها دیده بشوند، رکسانه گی در برابر چیزی که جامعه از او به عنوان یک دختر انتظار دارد، مقاومت میکند و تسلیم نمیشود.او اندامی ناخوشایند را راهی برای ایجاد امنیتش انتخاب میکند. رکسانه آنقدر چاق میشود که وزن عجیب و غریبی را تجربه میکند و البته احساساتش نسبت به خودش آزار دهنده میشوند. او حس راحتی ندارد، انواع مریضیهای جسمی گریبانگیرش میشود و نمیتواند بسیاری از کارها را انجام دهد.
نوشتن این سرگذشتنامه شجاعت کمنظیری میخواهد. رکسانه گی این کتاب را با قلمی روان و صریح نوشته است، افراد زیادی در سراسر جهان از کتاب او استقبال کردند. کتاب گرسنگی، سرگذشت بدن (من) را انتشارات «چترنگ» با ترجمهی «نیوشا صدر» منتشر کرده است و پی دی اف (pdf) آن در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است.
«نیوشا صدر» در رابطه با ترجمهی کتاب گرسنگی (سرگذشت بدن من در مصاحبهای میگوید :«کتاب راجع به بدن است؛ بدنی که بخواهیم یا نخواهیم تقدیر همه ماست؛ چه زن باشیم و چه مرد. زخمها، کاستیها و نواقص آن اغلب تا آخر عمر دست از سر ما بر نمیدارد. حتی وقتی تن به تیغ جراحی میسپاریم هم، معمولاً به رضایت کامل نمیرسیم. یا اگر هم برسیم، تازه یادمان میافتد که هنوز یک جای دیگر بدنمان، ده جای دیگر آن عیب و ایراد دارد. چون رسانهها الگوهایی را در ذهن ما نشاندهاند که رسیدن به آن در حالیکه ظاهراً بسیار در دسترس به نظر میرسد عملاً غیرممکن است. آن را در دسترس نشان میدهند تا برای رسیدن به آن پول خرج کنی، اما هرگز نمیرسی، چون در آن صورت درآمد آنها متوقف میشود. همیشه باید فکر کنی، با یک جراحی دیگر، یک تزریق دیگر، خرید یک کرم دیگر و … به آن الگوی آرمانی خواهی رسید. و البته معیارها مرتب تغییر میکنند و هر قدمی که پیش بروی، سخت گیرانهتر میشوند. یک نکته را هم اضافه کنم. گرچه نویسنده این کتاب زاده و پرورشیافته فرهنگ دیگری است، اما انگار کتاب از بسیاری جهات، برای فرد ایرانی امروزی نوشته شده است. دست کم به لحاظ آماری به نظر میرسد که وسواس زنان ایرانی نسبت به بدنشان به معضل بدل شده و بخش زیادی از این وسواس به تصویر زنان در نگاه مردان ایرانی بر میگردد. مشکل تلاش برای زیباتر بودن نیست که همه آدمها در همه جای جهان و در تمام طول تاریخ به آن متمایل بودهاند و برایش خرج کردهاند. نمیشود این واقعیت را انکار کرد که زیبایی، انسان را به تجربه خوشبختی نزدیکتر میکند. بلکه معضل، کالاییشدن هر چه بیشتر بدن زن با تعریف الگویی ثابت و محدود برای زیبایی است.»
همچنین کتاب گرسنگي سرگذشت بدن (من) را انتشارات « کوله پشتی » با ترجمهی «میعاد بانکی» منتشر کرده است. « كنوت هامسون » رماننویس نروژی نیز رمان دیگری با همان نام «گرسنگی» نوشته است که آن را «احمد گلشيری» ترجمه کرده است و کتاب الکترونیکی آن در فیدیبو موجود است و برای دانلود کتاب میتوانید به سایت و اپلیکیشن مراجعه کنید. کتاب «گرسنگی سایهها» اثری از «ژان باتیست پارا» است که به دلیل تشابه نام گاهی با کتاب گرسنگی از رکسانه گی اشتباه گرفته میشود.
رکسانه گی (Roxane Gay) در اکتبر 1974 در در اوماهای آمریکا به دنیا آمد. او تحصیلات خود را تا مقطع دکترا ادامه داده و از دانشگاه میچیگان در سال 2010 فارغالتحصیل شده است. رکسانه گی پس از اتمام تحصیلاتش به تدریس در دانشگاه به عنوان استادیار انگلیسی مشغول شد؛ او گاهی مینوشت و کارهای پژوهشی هم انجام میداد. او در سال 2011 اولین مجموعه داستان کوتاهش را منتشر کرد و به دنبال آن به نوشتن جدی کتاب روی آورد و در سال 2014 کتاب «فمینیست بد» (Bad Feminist) و کتاب «ایالت غیرمعمول» (An Untamed State) را منتشر کرد. در پی انتشار پی در پی کتابهای او در سال ۲۰۱۴ مجله تایم در این باره اعلام کرد :«امسال، سال رکسانه گی است.»
رکسانه گی با انتشار کتابهای «فمینیست بد» و «ایالت غیر معمول» به شهرت جهانی رسید. در مدت زمان کوتاهی کتاب «فمینیست بد» به زبانهای مختلفی ترجمه شد و پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز شد. کتاب «ایالت غیرمعمول» نیز نظر منتقدین بسیاری را به خود جلب کرد و روزنامههای مختلفی از جمله گاردین و واشینگتن پست دربارهی آن مطالبی منتشر کردند.
پس از این دو کتاب رکسانه گی کتاب «زنان سرسخت» (Difficult Women) را سال 2017 نوشت، این کتاب مجموعهای از داستانهای کوتاه است که در آن زنان هر داستان در شرایط اجتماعی مختلفی قرار دارند و شیوهی مختلف زندگی آنان بیان میشود.
رکسانه گی که همواره به عنوان یک نویسنده، منتقد ادبی و فمینیسم شناخته شده بود، با انتشار کتاب گرسنگی، سرگذشت بدن (من) (Hunger) نامزد بهترین کتاب سرگذشتنامه در سایت گودریدرز شد و توجه بسیاری از خوانندگان و منتقدین ادبی را به خود جلب کرد.
رکسانه مقالههای زیادی نیز در زمینهی مسائل اجتماعی و حقوق زنان منتشر کرده است. او از سال 2015 تا 2018 در روزنامهی گاردین آمریکا فعالیت کرد.
به نظر میرسد که من هیچ وقت به مهمترین عناصر دستورهای غذایی مادرم پایبند بمانم، بنابراین وقتی در خانهی خودم در تلاش برای پختن بعضی غذاهای مخصوص هائیتی هستم به خانه زنگ میزنم و او با بردباری قدم به قدم راهنماییام میکند. سس غذایی ساده است اما یادگیریاش دشوار است و مرا درمانده میکند. مادرم یادم میاندازد که دستکشهای آشپزیام را دستم کنم. وانمود میکنم که چنین چیزی همیشه جایی در آشپزخانهی من دارد. پس از اینکه سختگیرانه یادآوری میکند که همه چیز را بشویم میگوید که پیاز و فلفل قرمز را خرد کنم و فعلا سبزیجات را کنار بگذارم. آشپزخانهی من از حرارت خانه گرم میشود. سس همیشه به اندازهی کافی خوب از آب درمیآید اما نه عالی. نمیتوانم بفهمم چه چیزی کم است و تردیدم به اینکه مادرم از بازگو کردن یک بخش حیاتی اطلاعات مضایقه میکند قوت میگیرد. وقتی غذای دورهی کودکیام را میخورم که با دستان خودم درستش کردهام، از اشتیاق و خشمی خاموش برخاسته از عشق سختگیرانه و نیتهای خوب خانوادهام سرشار میشوم. غذای هائیتیایی هست که در پختش ماهرم، ماکارونی و پنیر ما که شکم پرکن است، اما نه به سنگینی نسخهی آمریکاییاش. وقتی در گردهمایی غذایی اشتراکی شرکت میکنم همین غذا را میبرم، فعالیتی که از آن وحشت دارم به خاطر اینکه فوقالعاده ایراد گیرم و به غذاهای اشتراکی بدبین. همیشه مردم را تحت تاثیر قرار میدهد. به گمانم بیشتر احساس جهاندیدگی میکنند. آنها انتظار دارند که روایتی غنی پشت این غذا باشد زیرا ما از «غذای قومی» توقعات فرهنگی داریم. نمیدانم چگونه توضیح دهم که برای من، این غذا صرفا غذایی است که عاشقش هستم، اما پیوندی که در تصور آنهاست نمیتوانم با آن برقرار کنم. این غذا و اغلب دیگر غذاهای هائیتیایی به جای اینکه بیانیهای دربارهی فرهنگ خانوادگیام باشد، به عشقم به خانوادهام و خشم خاموش و استوارم گره خورده است.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۶۳ مگابایت |
تعداد صفحات | 308 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۰:۱۶:۰۰ |
نویسنده | رکسانه گی |
مترجم | نیوشا صدر |
ناشر | انتشارات چترنگ |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۷/۱۲/۰۷ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 45,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
از فیدیبو زباد کتاب می خرم و می خونم و گاهی نظرات رو. یکی از کتاب های خوب با ترجمه های خوبی هست که خوندم. به عنوان کسی که بیست و هشت ساله کار سینما می کنم و ۳۰ ساله زبان درس می دم و ترجمه هایی ازم چاپشده و شعر و ... تعجب می کنم از کامنت های عجیب با جبهه گیری عجیب تر با ادبیاتی سخیف، که گویا لشکر کشیه جای نظر چند شخص کتاب خوان و توهینشون به کسانی که نظر مثبت داشتن و فوری پاسخ های عجیب و دیسلایک با سرعتی عجیب، که مشخصه همیشه منتظر خراب کردن ترجمه و نظرات مثبت هستن که ظرف سی ثانیه واکنش نشونمی دن!!! سخیف در حد مزاحمت های آی دی تقلبی اینستاگرامی نه نقد در خور کتاب و کتاب خوانی و به زور، تلاش جلب نظرها به سمت ترجمه ای دیگه. کتابی خوب با ترجمه ای خوب از نویسنده ای که نمی شناسم و مترجمی که نمی شناسم. ممنون از زحماتشون.
فایل نمونه رو دانلود و مطالعه کردم. متاسفانه متن گنگ و نامفهومی داره که ظاهرا بخاطر ترجمه نامناسب هستش. دوستان قبل از خرید حتما ابتدا فایل نمونه رو بخوانند و بعد اقدام به خرید کنند.
این حجم از کامنت منفی روی ترجمه این کتاب و توصیه ترجمه نشر کوله پشتی خیلی مشکوکه. کتاب یک روز هم نیست اومده رو فیدیبو، این همه آدم فرصت کردن بخونن (حتا نمونه رو)، با ترجمه کوله پشتی مقایسه کنن ( از کجا آخه؟) این حکم کلی رو هم بدن که اون ترجمه خیلی بهتره. مشکوک هم نیست حتا، کاملا تابلوئه :) من قضاوتی روی این ترجمه ندارم، اما مطمئنم که این ترجمه روی فضای واقعی نقد نمیشه، با قصد و غرضه این انتقادا.
خیلی سال است که نوشته ها و ترجمه های خانم صدر را در مطبوعات سینمایی دنبال میکنم. یکی از شریف ترین منتقدان سینما هستند و همیشه تلاش کرده اند نگاه تحلیلی داشته باشند و بی عقده و بی غرض بنویسند. معمولا نگاه میکنند که حق چه کسی خورده شده و به فیلم یا ترجمه چه کسی ظلم شده و درباره آن فرد مینویسند و از او دفاع میکنند. و واقعا جای تاسف است این همه ظلم به خود ایشان و لشکرکشیهایی از این دست برای بازاریابی کتابی دیگر. متاسفم.
ترجمه دیگرى هست از این کتاب؟ ):
من با توجه به نظرات نمونه هردو ترجمه رو خوندم و بنظرم یجورایی فرقی نداشتن حتی میتونم بگم با ترجمه چترنگ ارتباط بهتری گرفتم در مجموع خودتونو کلافه نکنین هردو نمونه رو بررسی کنید و با هرکدوم که راحت بودین ادامه بدین
خوندم نمونه رو!کجاش نامفهومه! خیلی هم خوبه! عجب!
ترحمه روان و خوبی بود من توی یک صفحه در اینستاگرام خیلی بدی از این کتاب خوندم ولی با خرید این ترجمه بهت زده شدم!!! فکر میکنم از طرف مترجمها یا گروه های دیگه ای علیه این کتاب با این ترجمه جوسازی صورت گرفته
کتاب خیلی خوبیه. توضیح زیادی داره اما خوبه. برای من که خوب بود. چهره چاقی رو اینقدر زشت نشون میده که دیگه وقت خورذن حواست به خوردنت هست
من که با ترجمه هیچ مشکلی نداشتم امتیازم به خود کتابه نه ترجمه کتاب خوبیه ارزش یه بار خوندن رو داره به من کمک کرد که دنیای رو از دید فردی کمی متفاوت ببینم البته به نظرم یه سری جزئیات چندبار تکرار شدن و زیادی به انها پرداخته شده