«اخلاق» از دیدگاه اسلام نهتنها در کنار اعتقادات و احکام فقهی بهمثابه یکی از ارکان اساسی معارف دینی مطرح است، بلکه بیانگر راه زندگی درست و خداپسندانه و روش نیل به کمال نهایی و ارتباط با خدای متعال است. محققان و دانشمندان برای یافتن بهترین الگوی اخلاقی تلاشهای بسیار کرده و طرحها و برنامههای فراوانی ارائه دادهاند، اما باید توجه داشت که عقل، بدون کمک راهبران آسمانی، برای سعادت در زندگی انسان کافی نیست. نهجالبلاغه، چون مشاوری دلسوز و آگاه، الگوی کامل را معرفی میکند و امام علی (ع) بهمثابه الگو در این کتاب مطرح است.
امیرمؤمنان یکی از اهداف بنیادی دین را رویکرد اخلاقی و فضیلتمحور در تدبیر امور و ادارۀ ارکان مختلف زندگی میداند. از این رو، در خطمشی سیاسی امام (ع) پایبندی به ارزشهای اخلاقی و دینی و تحقق حاکمیت دینی، به مفهوم حقیقی آن، جلوهای برجسته دارد. از آنجا که نهجالبلاغه محصول چالشهای فکری ـ عملی حکومت امام علی (ع) بوده و سیمای اخلاق راستین دینی و ارزشهای معنوی و انسانی در آن بهطور دقیق انعکاس یافته، بازیابی آن از منظر آسیبشناسی اخلاقی، ضرورتی است که دستیابی به آن، دستاوردهای ارزندهای در جهت پاسداری از ارزشهای اخلاقی ـ دینی دارد. بهویژه در شرایط امروزی، با برقراری جمهوری اسلامی، یافتن الگوهای ارزشی و اخلاقی برای ادارۀ جامعه، در تمام ابعاد، نیاز قطعی است. تا از یک سو توانایی دین را در ادارۀ جامعه اثبات کند و از سوی دیگر با ترسیم چارچوب کلی اخلاق اسلامی، آسیبها و آفتهایی که میتواند نظام جامعه را بهچالش بکشاند شناسایی کند و با ارائه راهکاری شایسته به مقابله با آن برخیزد. در این نوشتار برآنیم تا یکی از مهمترین آسیبهای اخلاقی که نظام جامعۀ دینی و مؤمنان را با چالش مواجه میکند بازشناسیم.
رشد و شکوفایی استعدادهای انسان در جهت کمال مطلق، در عرصۀ کار و عمل بر پایۀ اخلاق بهدست میآید. فقدان اخلاق به معنای محو زمینه و بستر شکوفایی انسان در دستیابی به کمال مطلق در جامعه است؛ زیرا با شکسته شدن مرزهای اخلاق، همۀ حریمها شکسته میشود و چون حریمها شکسته شود، پلیدیها در روابط اجتماعی پدیدار میشود.