فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۶۳ مگابایت |
تعداد صفحات | 224 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۷:۲۸:۰۰ |
نویسنده | محمدرضا ایدرم |
ناشر | انتشارات پیدایش |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۷/۰۹/۲۱ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
قیمت چاپی | 28,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
نکات مثبت: - مهمترین نکتهی مثبت کتاب خلاقانه بودن توصیفا و نسبتا ایدهی کلی کتابه. - این که تلفیق سایفای و لحن تاریخی ادبیات ایرانیه واسهم رباتها رو قابل لمس کرده، و این جدید بودنش باعث میشه از سیمپیچ کلمات آشفتهش رو بگذرم. یه مسئلهای که واسهم جالب بود و مثبت یا منفی محسوب نمیشه اینه که چون یه زمانی زبان علمی غالب عربی بوده الان استفاده از کلماتش جو رو قدیمی میکنه ولی انگلیسیا چون الان زبان غالبن فضا رو مدرن میکنن، واسه همین پیشنهاد میکنم توی جلد بعد یه شخصیت فرانسوی هم اضافه شه و اون تهمایهی کلاسیک ظریف رو هم اضافه کنه. - خاطرات کمال توی سفینه رو دوس داشتم. - شوخیای دیالوگا، مخصوصا اون هذیونهای اول کتاب جالب بود. نکات منفی: - مهمترین نکتهی منفی کتاب اینه که از یه طرف یه سری جملهها هجون، از یه طرف یه سری جملهها خیلی فشردهن. مثلا: «... شبح اطلاعات نوریشون وارد بدن یه جوان رشید توی اون زمان-مکان شد. یعنی حضرت جسم فیزیکی اون فرد متعلق به گذشته رو تسخیر کردن. وقتی روحشون به تن اون جوون رفت، ...». کتاب به یه دیفرگمنت نیاز داره تا یکنواخت شه. - نکتهی دیگه اینه که نویسنده یه چیزی واسه ثابت کردن داره، و هی داره سعی میکنه خودش رو ثابت کنه. مثلا میترسه که «اگه اونا نفهمن که من میدونم چی؟». - من اگه جای نویسنده بودم جوری از کلمات غیرمعمول استفاده میکردم که مخاطب مجبور نشه فرهنگ لغت کنار دستش بذاره. هرچند باعث ایجاد حس غرابت میشه و دنیاش غیراینجهانیتر و خیالیتر به نظر میاد، ولی مثلا یه مترادف کنارش میاوردم یا جملهها رو جوری میچیدم که معنیش واضح شه. - داستان داره دائما فورشدوینگ میکنه و به نصف سوالایی که میپرسه هم جواب نمیده که پایان یه جلد حداقل رضایتبخش باشه. انگار تمام داستان با همون لحنیه که فقط چهل صفحهی اولش باید باشه. خیلی جاها اطلاعات به سمتم پاشیده میشه بدون این که قبلش کنجکاویم رو واسهش تحریک کرده باشه، کلا مخاطب رو یه چاه در نظر میگیره که همینطور با بیل داستان رو میریزه توش بدون این که هیچ اتفاق مهم یا تعیینکنندهای بیفته. احتمالا نویسنده انتظار داشته مخاطب هم (حدس میزنم مثل خودش) از توصیفات پیچیده به تنهایی لذت ببره. مثلا داستان اون شاهزاده و دوتا دختر رو به هیچچیزی که بهش اهمیت بدم وصل نکرد و اگه کسی کلا فراموشش کنه بهش حق میدم. - لحن تاریخی خیلی خوب در نیومده، در حدی که بعضی جاها اونقدر رو نوع گفتن داستان تمرکز میشه که خود داستان کند میشه یا جلو نمیره. بعضی وقتا میخواد فضاسازی کنه ولی اطلاعات جملهه مفید و جدید نیست. (یا حتی اشتباهه، مگه گنجشک و عقاب ریه ندارن؟) یا مثلا یه جاهایی جمله رو با «پس» شروع میکنه که بدون اون جملهه قشنگتره و باید گزینشیتر استفاده میکرد. در کل خوندنش جالب بود، واسه این سه نمیدم که سایفای بومی واسه خودم جدید بود و واسه این پنج نمیدم که هنوز خیلی جای پیشرفت داره.
عالی بود
دانشنامه که نیست، داستان قراره باشه، شما آقای نویسنده اگه دانشت زیادیه حداقل روایتو ساده انتخاب کن
اول کتاب با لحن خیلی ادبی سنگین شروع میشه، طوری که حس میکنی یک ادبی تاریخی چند سال پیش رو میخونی. در کل، نصف کتاب، کتاب حالت داستانی که علمی_تخیلی هست رو نشون میده ولی بقیه ی کتاب بیش از حد وارد مسایل علمی میشه. پایان کتاب هم خیلی باز بود بود، گنگ و مبهم و پیچیده، چیزی از آخرش نفهمیدم.