کتاب سیستم و تفکر سیستمی به این موضوع میپردازد که جامعهی بشری از مراحل «پیشاصنعتی»، با محوریت «ماده»، و «صنعتی»، با محوریت «انرژی»، عبور کرده و به مرحلهی «پساصنعتی»، با محوریت «اطلاعات»، رسیده است؛ دورانی که در آن به جای «ماشین» عصر صنعتی، «سیستم» عصر پساصنعتی حاکمیت دارد.
«ماشین» عصر صنعتی فقط شامل «سختافزار» و فاقد روح بود و تنها با استفاده از انرژی کار میکرد. در صورتی که «سیستم» عصر پساصنعتی در کنار سختافزار، شامل «نرمافزار» ــ بهعنوان نوعی روح ــ نیز هست و علاوه بر انرژی، اطلاعات را نیز به روشهای بسیار مؤثرتری از گذشته بهکار میگیرد. مطالعهی تاریخ نیز نشان میدهد تحولاتی که بشریت را به پیشرفتهای حیرتانگیز امروز رسانده است، از زمان محور قرارگرفتن «انرژی» (عصر صنعت) شروع شده و با آغاز محور قرارگرفتن «اطلاعات» (عصر پساصنعت) به اوج خود رسیده است.