در جنگلهای خیلی انبوه، قمریهایی زندگی میکردند، اون ها پرندههای خیلی قشنگ و ظریفی بودند.
اما کلاسهای آموزش پرواز آقای پرگراین خیلی سخت بودند.
آقای پرگراین از کیتی و میتی خواسته بود تا مثل عقابها پرواز کنند.
اما قمریهای ناز و کوچولو با سرزمین خوردن و عقابها بهشون خندیدن…