کتاب "ماهی قرمز خجالتی" شامل ۳ داستان زیبا و آموزنده است. داستان اول برآمده از ذهن نویسنده است و سعی دارد به کودکان آموزش دهد که داشتن دوستان خوب چقدر مفید است و دوری کردن از دیگران کار خوبی نیست. دو داستان بعدی برگرفته از داستانهای ازوپ است که از زبان انگلیسی ترجمه شده وسپس با تخیل آزاد به صورت سادهای بازنویسی شده است. در داستان اول میخوانید:
در برکه ای ماهی قرمز زیبایی زندگی میکرد. در این برکه ماهیهای کوچک و بزرگ رنگارنگی زندگی میکردند که اغلب با هم بودند و اوقات خوشی داشتند. فصل بهار بود و بهار با تمام زیباییاش خطرهایی هم برای ماهیها داشت. پرندگانی که در اطراف برکه لانه کرده بودند برای سیر کردن جوجههایشان ماهیها را شکار میکردند و گاهی هم آدم ها با قلاب ماهیگیری به کنار برکه میآمدند.
ماهی قرمز کمی خجالتی بود و برای همین به ماهیهای دیگر نزدیک نمیشد و تنها زندگی میکرد. این بود که بیشتر از آنها در خطر بود و همیشه با نگرانی و ترس شنا میکرد.
یک روز آفتابی چند تایی از ماهیها پیش ماهی قرمز آمدند و به او گفتند: آخر چرا تو همیشه از ما دوری میکنی و با ما دوست نمیشوی؟ مگر نمیدانی وقتی با هم باشیم زودتر از خطر دشمن آگاه میشویم و سریع تر فرار میکنیم ....
آیا میدانید ماهی قرمز چه تصمیمی گرفت؟ آیا میدانید عاقبت دوستی ماهی قرمز چه بود و دوستی برای او چه نتایجی به همراه داشت؟ برای دانستن عاقبت کار ماهی قرمز و درسهای زیبایی که این ۳ داستان در پایان به ما انسانها میدهد این کتاب را مطالعه کنید.