کتاب حاضر مجموعهمقالهها و سخنرانیهایی است که محصول دغدغهها و علایق نویسنده به حوزههای مطالعاتی درهمتنیده و همپوشان «جامعهشناسی علم»، «جامعهشناسی دانشگاهها و آموزشعالی» و «مطالعات آموزشعالی» است. بخش عمدۀ این مقالهها طی سالهای ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۶ در مجلهها و همایشهای داخلی چاپ یا ارائه شدهاند و اکنون با افزودن مطالب و گاه اصلاحات جزئی دوباره در این مجموعه منتشر میشوند. موضوعات بررسی در این کتاب مسائلی است که دانشگاه و نظام آموزشعالی و بهطورعام نظام علمی کشور گرفتار آن است. چشمانداز نظریای که تدوین این مجموعه را راهبری میکند، تلقی علم بهمثابه نهادی اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی و تأکید همزمان بر سازوکارهای درونی نهاد علم و اجتماعات علمی و مناسبات بین کنشگران آن در کنار توجه به بستر اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است که به شیوههای مختلفی بر این نهاد تأثیر گذاشته و از آن تأثیر میپذیرد.
بهطورکلی در چند دهه گذشته تحولات چشمگیر و فزایندهای در علم، نهادهای علمی و شیوه سازماندهی و تولید علم رخ داده است. درحالحاضر، علم و فناوری و دانشگاهها بنا به دلالتهای اقتصادی و سیاسی، بیشازپیش در کانون توجه کشورها قرار گرفته است. ازسویدیگر، کمک به شور و نشاط فکری، خلق اندیشههای نوآورانه، پیشرفت و رفاه اقتصادی، تربیت شهروندان فرهیخته، پرورش نسل نوینِ پیشگام در زمینه دانش، ارائه خدمات اجتماعی به مردم، صنعت، دولت و جامعه، ایجاد عدالت و تحرک اجتماعی، ایجاد فرصتهای یادگیری همیشگی، و ایجاد نشاط اجتماعی و پویایی فرهنگی بیانگر جایگاه بیبدیل آموزشعالی در میان سایر نهادهاست.
دانشگاه در ایران بهعنوان یکی از نشانههای مدرنیته، فرازونشیبهای زیادی را از سر گذرانده است. فارغ از این نگاه تاریخی که در جای خود اهمیت دارد، در یکی دو دهه گذشته نیز شاهد تحولات گستردهای در ساختار و سرشت نظام دانشگاهی و آموزشعالی بودهایم که چالشهای عمدهای را با خود به همراه داشته است و از آن جمله میتوان به استقلال دانشگاهی، ناکارآمدی و بحران مشروعیت، چالش مسئولیتپذیری اجتماعی و سرانجام چالش کمیّت و کیفیت اشاره کرد. این چالشها زنجیروار به هم مرتبط هستند و خواه مستقل یا در ارتباط با همدیگر، بالقوه قابلیت ایجاد بحرانی تمامعیار را در نظام علمی و آموزشی کشور دارند. خاستگاه و منشأ این چالشها را میتوان به چالش سنت و مدرنیته، نامتناسبیِ دانشگاه با زمینههای تاریخی، فرهنگی و اجتماعی ایران و بهعبارتی وارداتیبودن و شکلنگرفتنِ طبیعی و تکاملی آن از دل نهادهای سنتی آموزشی، نبود تفکیک نهادی بین علم و سایر نهادها و گسترش بیضابطۀ آموزشعالی نسبت داد. در این مجموعه تلاش شده است برخی از چالشهای درونی و بیرونی علم و نظام علمی مورد بررسی و تحلیل قرار گیرند.