در زمانهای قدیم، خانوادهای از خرگوشها بودند که در سوراخهایی زیر زمین زندگی میکردند.
مامان خرگوشه و بابا خرگوشه بهدنیا اومدن فرزندشان را به همه اطلاع دادند.
خرگوش کوچولو ،صورت ناز، چشمهای روشن و موهای فندقی داشت.
اسم این خرگوش کوچولو رُزی بود.
یک روز رزی به همراه دوستانش تصمیم گرفتند تا برای خوردن هویج و شلغم به باغی که در همان نزدیکیها بود بروند، اما خانم باغبان متوجه حضور آنها میشود و …