«میدانستم که میخواهید به من شلیک کنید. من نباید زنده دستگیر میشدم. به فیدل بگوئید این شکست، به معنای پایان انقلاب نیست. این پیروزی در جای دیگری انجام خواهد شد. به آلیدا بگوئید اینها را فراموش کند، دوباره ازدواج کند و خوشحال باشد. به تحصیل بچهها کمک کند. از سربازها بخواهید درست نشانه بگیرند.»
اینها آخرین جملاتی بودند که ارنستو چهگوارا پیش از مرگش به زبان آورد. با خواندن همین چند حرف میتوانیم بزرگی شخصیت و روح چهگوارا را درک کنیم. این کتاب خاظرات سفر او به آمریکای لاتین است.
کتاب خاطرات سفر با موتورسیکلت نوشتهی ارنستو چهگوارا برای نخستین بار در سال 1992 نوشته شد. این کتاب خاطرات سفر او همراه با دوست پزشکش به آمریکای لاتین برای دیدن زیباییهایی آنجا و درمان جزامیهایی که آن جا زندگی میکردند، است. سفر به آمریکی جنوبی یکی از تاثیرگذارترین سفرهای عمر چهگوارا بود که بعد از دیدن درد و رنج و فقر مردم آن نواحی تصمیم گرفت وارد عرصهی سیاست و مبارزه شود.
داستان کتاب خاطرات سفر با موتورسیکلت دربارهی یک تصمیم عجیب اما تاثیرگذار است؛ تصمیمی ارنستو چهگوارا همراه دوست صمیمی خود آلبرتو گراندو برای سفر به آمریکای لاتین گرفتند. آنها برای مدتی از دانشگاه مرخصی گرفتند و همراه با یک موتورسیکلت 500 سی سی به جاده زدند.
ارنستو چهگوارا پزشک، چریک، سیاستمدار، نظریهپرداز و یکی از مهمترین چهرههای کشور آرژانتین و یکی از کلیدیترین شخصیتهای انقلاب کوبا متولد 14 ژوئن 1928 است. او پنجمین فرزند از یک خانوادهی اشرافزادهی آرژانتینی بود که تبار او باسک و ایرلندی بودند. پدر چهگوارا دربارهی فرزندش مینویسد: «به یاد داشته باشی آنچه در رگهای فرزند من جریان دارد، خون شورشیان ایرلندی است.»
چهگوارا دانشجوی رشتهی پزشکی بود، و در دوران دانشجویی خود به آمریکای جنوبی سفر کرد و با دیدن فقر و گرسنگی و بیماری روحیه مبارزه و آزادیطلبی در وی بیدار شد. چهگوارا سفرش به آمریکای جنوبی را با موتورسیکلت شخصیاش انجام داد و کتابی به نام خاطرات سفر با موتورسیکلت دارد که در آن خاطرات خود از سفرهایش را نوشته است.
چهگوارا در دوران زندگی خود به کشورهای زیادی سفر کرد و در آنها فعالیتهای سیسی خود را ادامه میداد. او در سال 1964 بهعنوان سخنران در مجمع سازمان ملل حاضر شد و به نمایندگی از کشور کوبا سخنرانی کرد. سخنرانی او در سازمان ملل یکی از بهیادماندنیترین سخنرانیها بود. او در بخشی از این سخنرانی میگوید: «کوبا به اینجا آمده است تا موضع خود را دربارهی مهمترین مسائل مورد مناقشه اعلام کند و این کار را با احساس مسئولیت تمام و تا جایی که امکان دارد، از این تریبون به انجام خواهد رساند و درعینحال، گفتاری از سر صداقت و راستی خواهد داشت… باید شاهد خانهتکانی و حرکت رو به جلوی این مجمع باشیم. … باید مجمع عمومی نوزدهم در تاریخ سازمان ملل همواره برجسته شود و در یادها بماند. ما برای این هدف تلاش میکنیم. احساس میکنیم که حقداریم و متعهد به انجام آن هستیم، زیرا کشور ما یکی از نقاط پُر اصطکاک جهان امروز است. جایی که اصول حاکم بر استقلال کشورهای کوچک در آن، همهروزه بلکه هر دقیقه، به معرض آزمایش درمیآید… برای بقا، شروع دیگری هم هست: حفظ وحدت ملی، ایمان و قاطعیت در دفاع از کیان کشور و انقلاب. ..... نمایندگان محترم! به استحضارتان میرسانم که این شروط در کوبا وجود دارد. یکی از مسائل مهمی که مجمع باید به آن بپردازد و برای ما اهمیت خاصی دارد که برای آن راهحلی بیابیم، همزیستی مسالمتآمیز بین دولتهایی است که نظام اقتصادی و اجتماعی متفاوتی دارند.»
چهگوارا در اوایل اکتبر سال 1967 در بولیوی طی عملیاتی که سازمان سیا طراحی کرده بود، دستگیر شد. او در هشت اکتبر دستگیر شد و چند روز بعد به ضرب گلوله کشته شد.
انتشارات آوانامه کتاب صوتی خاطرات سفر با موتورسیکلت را با ترجمهی رضا برزگر عرضه کرده و در اختیار علاقهمندان قرارداده است. ابداع کتابهای صوتی یکی از تاثیرگذارترین اتفاقاتی بود که در قرن اخیر رخ داده است. این روزها که زندگیها به شدت ماشینی شده است کمتر کسی زمان کافی برای مطالعه پیدا میکند. کتابهای صوتی به دلیل سهولت استفادهشان میتوانند اوقات خالی خواننده را پر کنند. به این معنی که شما میتوانید هنگامی که مشغول کارهای دیگر هستید به کتاب صوتی گوش کنید و از شنیدن آن لذت ببرید. آوانامه یکی از بهترین ناشران و تولیدکنندگان کتاب صوتی در ایران است. آوانامه با انتشار نسخهی صوتی بهترین آثار ادبیات و فلسفه به انتشاراتی معتبر تبدیل شده است.
ارنستو چه گوارا یک قهرمان ملی است ودر سراسر دنیا و به ویژه آمریکای لاتین طرفداران فراوانی دارد. این شخصیت خدمات شایسته و بسیار زیادی را به کشورهای مختلفی از جمله کوبا عرضه کرده است و همهی این خدمات برای او عزت و احترام به همراه داشتهاند. خواندن خاطرات این قهرمان ملی برای همه الهام بخش و دوستداشتنی است.
انسان میزان همهچیز است. نگاه من است که به همهچیز معنا میدهد. ما میخواستیم اینگونه باشد و شد. مهم نبود که آیا شتابزده تصمیم گرفتیم یا نه. مهم آن بود که گام در راهی میگذاشتیم که دوست داشتیم. ما به راه افتادیم و رفتیم و رفتیم. هنگامیکه بازگشتیم دیگر آن آدم پیشین نبودیم. عوض شده بودیم. سفر نگاه ما را به اوجها برده بود. بزرگتر شده بودیم...!
برای جابهجایی، کنار جاده میایستادیم و از رانندگان کامیون خواهش میکردیم تا ما را نیز با خود ببرند و برای خواب و غذا نیز به ایستگاههای بازرسی محلی و یا درمانگاهها و بیمارستان رجوع میکردیم." همچنین از نزدیک فقر و بیسوادی مردم آمریکای لاتین را احساس میکرد. او دلیل این بدبختی را نظام ظالم و دیکتاتوری آن زمان دانست و بر طبق مطالعاتی که از مارکسیسم داشت تنها راه رهایی از این فلاکت را "انقلابی مسلحانه " دانست.
یک روز ارنستو آمد و گفت: پدر! من عزم سفر دارم. گفتم: چه مدت طول خواهد کشید؟ گفت: یک سال؛ شاید هم بیشتر. آخر میخواهم با موتورسیکلت همهی آمریکای جنوبی را بگردم. پرسیدم: نامزدت را چه میکنی؟ گفت: اگر دوستم داشته باشد، منتظرم میماند. گفتم: خسته میشوی. گفت: خسته خواهم شد. گفتم: گرسنه میمانی.
گفت: میدانم. گفتم: ممکن است بمیری. گفت: برای مردن آمادهام. گفت: پس میروی؟
گفت: باید بروم.
اگر انسان ماجراجویی پیشه کند، بیتردید تجربههایی کسب میکند که دیگران از آن محروماند. ما برای در پیش گرفتن این سفر، شیر یا خط انداختیم. شیر آمد؛ یعنی باید رفت و ما رفتیم. اگر خط هم میآمد و حتی اگر ده بار پشت سر هم خط میآمد، ما آن را شیر میدیدیم و به راه میافتادیم.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب صوتی خاطرات سفر با موتورسیکلت اثر ارنستو چهگوارا بود. خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها در زمینهی سفرنامه میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 212.۴۲ مگابایت |
مدت زمان | ۰۳:۵۰:۲۹ |
نویسنده | ارنستو چه گوارا |
مترجم | رضا برزگر |
راوی | آرمان سلطان زاده |
ناشر | آوانامه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۷/۰۷/۰۷ |
قیمت ارزی | 9 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
اگر بدون هرگونه سوگیری پیشین به کتاب بنگریم (خطاب به کسانی که متعصبانه صرفاً به خاطر علاقه شخصی به چهگوارا قصد تکذیب دارند)، آنچه از یک سفرنامهی خوب و منسجم انتظار داریم را برآورده نمیسازد. به نظرم کتاب حتی در ترسیم بیعدالتیهای اجتماعی که متحولکنندهی چهگوارا بودند نیز ناموفق است و نمیتواند عمق آنها را به جلوه درآورد و در یک کلام این سفرنامه در نوع خود بدیع نیست. باید بپذیریم که چهگوارا شاید یک انقلابی مبارز سرسخت بوده است، اما به هیچ وجه نویسندهی خوبی نیست. از نکات منفی سفرنامه میتوان به نامتناسببودن تراکم بخشهای مختلف سفر، تکرار مکررات (به ویژه در نیمه نخست کتاب) و عدم پروردن مناسب عقاید نویسنده اشاره کرد. با وجود این نکات منفی، کتاب دارای تجربیات زیسته و نکاتی برای تأمل و تفکر نیز هست که نباید آنان را نادیده گرفت؛ برای مثال این امر که سفر کردن صرفاً به معنای دیدن ابنیه تاریخی یک کشور نیست و ما کشوری را نخواهیم شناخت، مگر آن که مردمش را بشناسیم و بفهمیم. از اینروست که میگویند هرکس که بدون دانستن زبان یک کشور بدانجا سفر کند، چندان درکی نخواهد داشت؛ چرا که زبان کلید درک سنت و فرهنگ مردم است. با این حال گویندگی آرمان سلطانزاده از کیفیت بسیار خوبی برخوردار بود و کاستیهای متن کماحساس و کمفروغ متن را تا حدی جبران میکرد.
یجورایی مثل انشاء بچه های ابتدایی بود?من انتظار داشتم بیشتر با چه گوارا اشنا بشم ولی نشد،فقط فهمیدم بعد این سفر متحول شده و تصمیم گرفته خودشو وقف بقیه کنه.نکته قابل توجه این بود که تو اون زمان چقدر ادمها متفاوت بودن ،خیلی راحت بهم اعتماد میکردن!مثلا یه ماه تو میامی بوده بعد به یارو صابخونه گفته وقتی برگشتم ارژانتین پولتو میدم،اخه کی تو این دنیای امروزی به کسی اینقدر اعتماد میکنه؟یا وقتی تو سفر بود مردم بهش غذا میدادن و جای خواب بدون هیچ چشم داشتی! این سفر رو وقتی ٢٣ساله بوده انجام میده با دوستش،البته فکر کنم اون زمانها سفرکردن زیاد باب نبوده! بهرحال،من رفتم گوگل کردم ببینم اون وقتا چه شکلی بوده،برخلاف عکسی که همیشه ازش میبینیم با کلی ریش و پشم تو اون دوران ٢٢ ٢٣ سالگی اینا خیلی خوشتیپ و خوش چهره بوده???
فارغ از هر موضع و عقیده ای، اینکه یک انسان برای تماشا و افزودن به جهان بینی خود دست به چنین سفری بزند بسیار لذتبخش است. چهگوارا، از دانشگاه پزشکی کنار میکشد تا با موتوری دست دوم و دست هایی خالی به سفری طولانی برود، اما نه برای تنوع طلبی و صرف امید بخشی به روحیه، برای آن که ببیند. آن چه را که شنیده و یا در عکس ها دیده را از نزدیک لمس کند و با آن ها ارتباط بگیرد. شهر های کوچک و بزرگ را ببیند و با فقر و وضع بد آن ها آشنا شود. او از آخرین ترم پزشکی میگذرد، از معشوقه خود میگذرد و برای مدتی از آن ها دور میشود تا به همراه دوستش به تماشای جهان برود. این کتاب روزنگاشتی از همین مهم است، به قلم خودِ چهگوارا. سفری که در شکل گیری شخصیتِ چهگوارا نقش اساسی و مهمی داشت. کتاب انعکاسی دقیق و زیبا از فرهنگ آن سال های آمریکای جنوبی میباشد.
کتاب جالب و تقریبا بدون سانسور بنظر میرسد صفحات خاطره ارنستو چیز پنهانی ندارد از کارهای خداپسندانه گرفته تا رفتارهای معاشقه آمیز و خرابکاریهای اخلاقی نوشته شده است و خواننده کتاب هم بدون تپق و تکرار و با صدای دلنشین میخواند. راضیم از گوش دادنش
یکی از جذاب ترین کتاب هایی بود که گوش دادم ، اگر اشنایی با چهگوارا ندارید خوندن ش رو حتما پیشنهاد می دم ، در ضمن موسیقی پس زمینه هم مربوط به The Motorcycle Diaries ۲۰۰۴ هست که ترکیبش با صدای ارمان سلطان زاده بی نظیر شده
توصیفات کتاب بسیار دلنواز و آرامش بخشه و اتفاقا سرنخ های بسیاری از شخصیت اعجوبه ای بنام ارنستو چگوارا دراختیار قرار می دهد و موسیقی متن زیبا و صدای گرم و مولتی تون راوی قدرت اثر رو دوچندان کرده؛ممنون فیدیبو
بسیار سطحی و کم عمق، اما احساسی و آرمانی؛ شبیه انشاء یک نوجوان از اردوی آموزشی است، اطلاعات مفیدی نه در حد جغرافیا، نه تاریخ و نه ادبیات و نه حتی فرهنگ اقوام، منتقل نمیکند .. !!!
کتابی جذاب برای اطلاع از سیر تحول شخصیت چه در طول یک سفر طولانی و سخت به دور آمریکای جنوبی . ترجمه عالی و راوی با صدای گیرا و قوی .
کتاب صوتی بی نظیر تهیه شده درباره خود کتاب هم باید بگم که اگه بخواید با چهگوارا اشنا بشید به نظرم بهتر با این کتاب شروع کنید
انتظار داشتم با ابعاد مختلفی از شخصیت چگوارا که در خلاصه آمده بود آشنا بشم. ولی متاسفانه اشاره ای نشده بود و صرفا به رویدادهای روزانه اشاره شده.