سیاستگذاری اجتماعی از جمله مباحث تاثیرگذار در سرنوشت اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، و روانی هر جامعهای است و در محافل دانشگاهی و مدیریتی مورد توجه خاص است. اگرچه برخی به سیاستگذاری اجتماعی به عنوان زیرمجموعهای از رشته جامعهشناسی مینگرند، اما این مفهوم فراتر از آن است که در قالب یک رشته دانشگاهی خاص گنجانده شود، از اینرو باید به مثابه موضوعی میانرشتهای یا چندرشتهای مورد بررسی قرار گیرد.
اما چرا سیاستگذاری اجتماعی تا این اندازه اهمیت دارد؟ واقعیت آن است که سیاستگذاری اجتماعی مستقیما با زندگی روزمره مردم در جامعه و رفاه و امنیت آنها سروکار دارد. طیف گستردهای از مباحث که در سیاستگذاری بدانها پرداخته میشود، نشانگر میزان تاثیرگذاری آن بر حیات اعضای اجتماع است: تامین اجتماعی، سیاستهای بهداشتی و درمانی، نظامهای مراقبت اجتماعی، محیط زیست، مسکن، آینده نظام اجتماعی، جرم و مجازات و حتی سیاستهای مربوط به کار و اشتغال همگی در سیاستگذاری اجتماعی بررسی شده و درباره آنها تصمیمگیری میشود.
در واقع، سیاستگذاری اجتماعی به آن جنبههایی از سیاست اجتماعی، عملکرد بازار، مصرف شخصی و روابط بین افراد که در افزودن و یا کاستن از بهزیستی یا رفاه اشخاص و گروهها مؤثر هستند، علاقمند است. سیاستگذاری اجتماعی زمینه اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژیکی و سازمانی را که رفاه در درون آن تولید، توزیع و مصرف میشود بررسی مینماید. به تعبیری دیگر، سیاستگذاری اجتماعی در جستجوی تهیه سیاههای از فرایندهایی است که در افزایش یا کاهش رفاه موثر هستند و در چارچوب هنجارهایی جای میگیرند که شامل مباحث اخلاقی و پیامدهای اجتماعی در ماهیت مطلوب نتایج است. این تعریف از سیاستگذاری اجتماعی دارای دو جزء مهم است: ارتباط با رفاه، و بازشناسی ماهیت چالشدار و هنجارمند سیاست اجتماعی.
میزان اهمیت رفاه در زندگی بشری و همچنین پیوند آن با هنجارهای اخلاقی مسلط بر اجتماع بر کسی پوشیده نیست. موضوعی که به روشنی از مرزهای رشتهای سنتی تعریفشده در دانشگاهها و حوزههای فعالیت پژوهشی، مدیریتی فراتر میرود. لزوم پردازش علمی و محققانه به این مقوله، سیاستگذاری اجتماعی را به عنوان یک عرصه پژوهشی مجزا برجسته میسازد.