جهانیسازی میتواند نیرویی برای مقاصد سودمند باشد: جهانیشدن ایدههای مربوط به مردمسالاری و جامعه مدنی، شیوهی اندیشیدن مردم را تغییر داده و نهضتهای سیاسی جهانی، به بخشش بدهیها و موافقتنامهی زمینهای مینگذاری شده، منجر گردیده است. جهانیسازی به صدها میلیون انسان کمک کرده تا به سطح زندگی بالایی دست یابند که کمی پیش، خودشان و حتی اکثر اقتصاددانان تصورش را هم نمیکردند. جهانیسازی اقتصاد، باعث شده که کشورهایی که از آن استفاده کردند، برای صادرات خود بازارهای تازهای پیدا کنند و نیز با استقبال از سرمایهگذاری خارجی، از آن منتفع شوند. کشورهایی که بیشترین سود را بردند، آنهایی بودند که تقدیر خود را خود بهدست گرفتند و با قبول نقش دولت در توسعه، به این خیال که بازارها خود تنظیمشونده هستند و میتوانند مسائل خود را رفع کنند، دل خوش نساختند.
اما برای میلیونها انسان دیگر، جهانیسازی کاری نکرده است. حال و روز بسیاری افراد را، که شغلشان از دست رفته و زندگیشان نامطمئنتر شده، خرابتر کرده است. این افراد، بهطور روزافزونی خود را در مقابل نیروهایی که فراتر از قدرتشان است، ناتوان حس میکنند. اینها شاهدند که مردمسالاریهایشان تضعیف شده و فرهنگشان دستخوش فرسایش است.
نسخه کاغذی این کتاب رو سالها پیش خوندم. در خصوص بحران اقتصادی در جنوب شرق آسیا و انتقاد از سیاستهای صندوق بینالمللی پول. کتاب خیلی خوبیه و خیلی ساده توضیح داده. منتها بحران اقتصادی جنوب شرق آسیا الان کمی قدیمی شده و شاید خیلی موضوع هیجانانگیزی نباشه.