رمانهای رازآلود و معمایی یکی از پرطرفدارترین ژانرهای کتاب میان کتابخوانهاست. داستانهایی که پر از اصول روانشناختیاند و سرچشمهی ماجراهایشان را باید در عمق روح شخصیتهای داستانشان جستوجو کنید. این نوع رمانها اغلب یک ویژگی مشترک دارد، آنهم این است که اگر چمد لحظهای به ماجرایشان فکر کنید از آنچه در ذهن نویسندهی داستان میگذرد وحشت خواهید کرد. چطور کسی توانسته است چنینی پیچیدگیهایی را در ذهنش بپروراند و آن را روی کاغذ بیاورد. این جور کتابها را زمین هم نمیتوان گذاشت، ذهن آدم را درگیر میکنند و خواننده معمولاً تا به نقطهای که کمی ذهنش را آرام کند نرسد نمیتواند آنها را رها کند. چنین رمانهای دلهرهآوری اغلب گول زننده هم هستند درست زمانی که فکر میکنید همهچیز را میدانید ناگهان ورق برمیگردد و همهچیز در هالهای از ابهام پنهان میشود. خواندن این دست کتابها لذت خاصی به خواننده میدهد و او را شگفتزده میکند کتابهایی مانند «دختری در قطار»، «دختر گمشده» و «دختری که گذشتهای نداشت» از این دست داستانها هستند. جی پی دلانی رمان دیگری نوشته است که ذهن شما را درگیر خود خواهد کرد و اگر آن را در دست بگیرید نمیتوانید تمامش نکنید/ دختر قبلی داستان جذابی است که پس از انتشار توانست نظرهای زیادی را به خود جلب کند.
چی پی دلانی سال 2017 رمان دختر قبلی را نوشت. رمانی دلهرهآور که بین و زمان میگذرد و به طور جداگانه داستان دو دختر جوان در آنها آمده است؛ اما داستان خودش را روایت میکند و جین داستان خودش را. هر دو شخصیت داستان پس از پشت سر گذاشتن ماجراهای شخصی سخت وارد داستان مشترکی در دو زمان متفاوت شدهاند و در نهایت سرنوشتشان بی آنکه همدیگر را دیده باشند به نوعی به یکدیگر گره خورده است. نکتهی جالبی دربارهی این کتاب وجود دارد که تعدادی از صفحات آن خالی است. این هم بخشی از داستان است!
این داستان بلافاصله پس از انتشار در فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورکتایمز قرار گرفت و نامزد جایزهی بهترین کتاب گودریدز از نگاه خوانندگان شد.
دختر قبلی از جمله داستانهایی است که به خاطر فضاسازیهای جذاب و مسیر داستانش سوژهی بسیار خوبی برای اهالی سینماست. از روی این داستان فیلمی در حال ساخت است و انتظار میرود بهزودی منتشر شود.
جین دختری است که یک تراژدی را پشت سر گذاشته است. او نیاز به یک شروع تازه را در خود احساس میکند؛ بنابراین دنبال محلی برای اقامت میگردد. دختر قبلی اما هم همراه دوستپسرش یک حادثه ا پشت سر گذاشته بودند و دنبال خانه میگشتند. به هر دو نفر آنها خانهی خیابان فولگیت پیشنهاد شد. خانهای که یک معمار خیلی خاص آن را ساخته و شرایط خاصی برای اجاره کردن آن وجود دارد. در خانهی خیابان فولگیت استفاده از بسیاری از دکوریها و وسایل معمول زندگی مثلاً هر نوع دکوری و حتی کتاب ممنوع است و دزدگیرهای خیلی پیشرفتهای در تمام خانه قرار دارند، صاحبخانه هم باید حتماً خودش مستأجرش را تایید کند. به هرحال هر دو دختر این خانه را برای اقامت انتخاب میکند.
جین که در زمان حال به این خانه آمده متوجه میشود، دختر قبلی، اما به شکل عجیبی مرده است. او میداند که اما هم سن و سال خودش بوده و شباهتهایی هم به او داشته است. جین تلاش میکند بفهمد دور و برش چه اتفاقی در حال رخ دادن است و حقیقت و دروغ را از هم تشخیص دهد اما به نظر میرسد او به شکلی ناخواسته الگوهای اما را دنبال میکند و همان انتخابهایی را انجام میدهد که دختر قبلی انجام داده و البته همان ترس و وحشت را تجربه میکند.
«دقیقاً چهکار کرد؟»
«برای بخش منابع انسانی شرکت شکایتنامهای فرستاد مبنی بر اينکه من اونو بهشدت مست کردم و بعد از اون به زور به رابطه جنسی ناخواسته واداشتم. گفته بود من تهدیدش کردم اگه میخوای به بخش بازاریابی راه پیدا کنی، باید با من ارتباط داشته باشی. ادعا کرده بود اون هم نیذیرفته و من تحمل نه اونو نداشتم و به زور وادارش کردم. درصورتیکه ماجرا اینجوری بود که من با مدیر بخش بازاریابی حرف زدم تا اونو به بخش بازاریابی بیارن. در واقع، درحقش لطف کردم؛ اما این موضوع پیش از ارتباط ما بود و نه پس از اون؛ اما اين داستان رو از خودش درآورد و بعد این که به زور بهش تجاوز شده و زد زیر گریه. وقتی بقیه خانمهای شرکت و از جمله زنم - آماندا که البته الان زن سابقم محسوب میشه - موضوع رو فهمیدند. از دست من خیلی ناراحت شدند. جوری نگاهم میکردند، انگاری واقعاً این کارو کردم و آدمی خیلی عوضی هستم. البته وقتی این اتفاق افتاده همه چی به نفعم تموم شد و توی شغلم پیشرفت خوبی کردم؛ اما اون با اين نیت شروع نکرد و آبروی منو حسابی برد.»
«خب. تو و اما چی داشتید؟ رابطه؟ رابطه عشقی؟» ظرفی پر از آجیل بر روی پیشخان بود. وقتی شول مشغول حرف زدن بود. من هم مشغول خوردن شدم. «ما دوبار باهم رابطه داشتیم. همین. یه شب توی هتل و یه روز هم که برای آموزش به بیرون شهر رفته بودیم. وقتی زیادی مست کنی، همه چی از اختیارت خارج می شه.» با ناراحتی ادامه داد: «ببینید. کاری که من کردم، جای افتخار نداره. سایمون بهترین دوست من بود. پیش از اونکه با اما آشنا بشه، دوست من بود. من، در کل، در نه گفتن آدم محکمی نیستم. باور کنید کسی که سراغم میاومد اون بود، نه من. وقتی بهش گفتم اوقات خوبی باهم داشتیم و باید این رابطه رو تموم کنیم، اون اصرار به ادامه داشت. می دونستم برای هر دومون خطر زیادی داره. بخصوص خود اون. خوشحال از این بود که در نبود سایمون رابطه پنهانی داره. آماندا هم بود. راستش در حق سایمون لطف کردم، چون غیر از این حالت، هیچ وقت با خود واقعی اما آشنا نمیشد.»
جی پی دلانی نامی مستعار برای نویسندهی انگلیسی آنتونی کاپلا است. او متولد سال 1962 در اوگانداست و در کالج سنت پیتر در دانشگاه آکسفورد تحصیلات خود را به پایان رسانده است. او با نامهای مختلفی داستانهای جذاب نوشته است و به یکی از نویسندگان مشهور انگلیسی تبدیلشده است. او در خلق داستانهای روانشناسانه که آمیزهای از دلهره و تعجب را در خود دارد بسیار تبحر دارد. کاپلا اولین داستانش به نام «درخت سم» را سال 1997 منتشر کرد و طی بیست سال گذشته داستانهای بسیار نوشته است. از میان کتابهای دیگر این نویسندهی توانمند میتوان کتابهای «گودال مرگ» در سال 1999، «باورم کن» سال 2001، «به من دروغ بگو» سال 2003، «مشاور ازدواج» سال 2006، «طعمهای مختلف قهوه» سال 2008، «شیمی برای آماتورها» سال 2009 و «همسر عالی» سال 2019 را نام برد. رمان باورم کن از این نویسنده به فارسی برگردانده شده که مخاطبان فارسیزبان استقبال خوبی از آن کردند.
کتاب دختر قبلی یکی از کتابهایی است که بهسرعت توانست جایگاه خود را در میان کتابخوانها پیدا کند. این کتاب بهسرعت در سراسر جهان ترجمه شد. در ایران نیز این کتاب مدت کوتاهی پس از اولین انتشار ترجمه شد. فرانک سالاری مترجم داستانهای ژانر دلهره که بسیاری کتابهای شاری لاپنا و دیگران را ترجمه کرده است این کتاب را نیز به فارسی برگردانده است. این ترجمه را انتشارات البرز روانهی بازار کتاب ایران کرده است.
دختر قبلی را میتوان کتابی از ژانر دلهره دانست. این کتاب برای تمام کسانی که دوست دارند وقتی کتاب میخوانند نتوانند آن را زمین بگذارند گزینهی بسیار مناسبی است. جی پی دلانی رمانی پر از رمز و راز نوشته است که در لحظههایی از آن نفس مخاطبش را بند میآورد. این کتاب میتواند شما را از زندگیتان جدا کند و به دنیای جدیدی ببرد. دنیایی که ظاهری کاملاً عادی دارد اما چیزهایی دربارهی آن ناشناخته است. نویسندهی خلاق و کار بلد با قلم توانمندش صحنهها را چنان رسم کرده که مانند فیلمی از جلوی چشم مخاطب میگذرد. اگر میخواهید لذت خواندن رمانی متفاوت را تجربه کنید، دختر قبلی انتخاب خوبی خواهد بود.
آنچه در بالا آمده است بررسی و نقد کتاب دختر قبلی اثر جی. پی. دلانی با ترجمهی فرانک سالاری است. خرید و دانلود کتاب الکترونیکی این اثر در همین صفحه ممکن است.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۹۱ مگابایت |
تعداد صفحات | 500 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۶:۴۰:۰۰ |
نویسنده | جی پی دلانی |
مترجم | فرانک سالاری |
ناشر | انتشارات البرز |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | The girl before |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۷/۰۵/۲۰ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 85,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
خیلی قشنگه من به شخصه عاشق کتابایی که غیرقابل پیشبینی هستن هستم و اینجور کتابا سلیقه ای هر فردی نسبت به هر کتابی نظر خاص خودش رو داره ولی نباید فراموش کرد که این کتاب یکی از پرفروش ترین رمان های نیویورک تایمز تو دنیا است وباید به سلیقه همه احترام گذاشت
خیلی از کتابا با اینکه شایدم داستان فوق العاده ای داشته باشن ابتداشون اونقدر خوب و جذاب نیس ولی این یکی از همون اول ک شروعش کردم واقعا خوشم اومد... با اینکه تو نظرات یکی تهشو گفته ولی با این حال بازم غافلگیر شدم. البته خب ی ذره هم نا امید شدم وقتی تموم کردم کتابو ...
من یه ترجمه دیگشو خوندم که خیلی باز بود و صحنه ها رو کاملاااا شرح داده بود !! خیلی عجیب بود برام خوندم همچین چیزایی توو یک کتاب چاپی در ایران ! نمیدونم اینم اینطوریه یا سانسور شده. در کل داستانش اونقدر جذبم نکرد. شاید سلیقه ایه ولی میشه گفت نسبتا مهیج و غیر قابل پیش بینی بود.
کتابی ک همه تو نظرات گفتن غیر قابل پیش بینه رو لطفن آخرشو لو ندین... چون خیلیا مثل من قبل خریدن ی کتاب اول نظراتو میخونن و بعدش ک شما ته داستانو میگید دیگ جذابیتش از بین میره -_-
داستات زیبا شروع می شود و ادامه پیدا می کند. بعد آخر داستان معلوم میشود همه چیز کار یک دیوانه زنجیری است! وقتی داستانهای جنایی اینطوری تمام میشوند احساس می کنم نویسنده سرم کلاه گذاشته. دوست ندارن.
کتابی با موضوعی جذاب اما ترجمه ی افتضاح . نوشتار کتاب خلاقانه ست . از طرف دو شخصیت جداگانه روایت میشه که با ظاهر به هر مربوط نیستند . متاسفانه ترجمه ی خیلی بد حس خوب کتاب رو خراب میکنه
از نظر من کتاب خوبی بود، یه جاهایی از داستان هیجانش خیلی بالا میرفت ولی آخرهای داستان یکمی افت کرد، من از ۱۰ بهش ۷ میدم، و توصیه میکنم اگر وقتش رو دارید بخونیدش
کتاب پر از هیجان و چالشی بود و نمیتونستی حتی حدس بزنی تو صفحه بعد چی نوشته برای کسی که عاشق این سبک کتاب هاست پیشنهاد میدم حتما بخونه من خودم تو یه تصفه روز خوندم عالی بود
من از کتاب خوشم اومد. به جزئیات توجه زیادی شده که برای من خوشایند بود فقط ای کاش مترجم فیلم صبحانه در تیفانی رو دیده بود که اینقدر تکرار نمی کرد صبحانه همراه تیفانی!!
یکی از مزخرف تریییین کتاب هایی که خوندم? اگه برای وقتتون ارزش قایلین سمتش هم نرید-_-