
کتاب شهربانو
نسخه الکترونیک کتاب شهربانو به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!
درباره کتاب شهربانو
دستهای شهربانو از هیجان شروع به لرزیدن کرد. انگار توی دلش عروسی برپا شده بود. سینی را برداشت و با عجله به اتاق آقامحمدجواد رفت. در زد و وارد اتاق شد. آواز گرامافون توی اتاق پیچیده بود. آقا روی تخت نشسته بود و به پنجره چشم دوخته بود. شهربانو آرام سلامی کرد و مشغول جمع کردن سفره شد. مدام لِفتش میداد، بلکه آقا چیزی بگوید اما نگفت. ظرفها را توی سینی گذاشت و برخاست. به صورت آقامحمدجواد خیره شد. دلش نمیخواست از او چشم بردارد. دنبال جملهای میگشت بلکه بهانهای شود برای شنیدن صدای آقا.
نظرات کاربران درباره کتاب شهربانو