به این امید که همیشه برایمان شانس بیاوری،مراقب مان باشی و روحمان را به سمت آزادی هدایت کنی.
صبحی پناهجویی است که در اردوگاه پناهندگی به دنیا آمده و فقط زندگی پشت حصارها را می شناسد.تا اینکه با دختری به هم ریخته و عجول به اسم جیمی آشنا می شود که در سمت دیگر حصار زندگی می کند...این داستان،داستان میلیون ها انسان است.»