از اواخر قرن نوزدهم که اولین ساخته هنر هفتم توسط برادران لومیر به نمایش گذاشته شد تا زمان حال که پیشرفتهترین ابزار و امکانات در خدمت این هنر و جذابتر کردن آن در نزد مخاطب بکار گرفته شده است، پرسشی ساده و در عین حال اساسی ذهن فیلمسازان، نویسندگان و مخاطبان را به خود معطوف کرده است. این پرسش گرچه بسیار ساده است، اما با پاسخ به آن میتوان «توهم واقعیت» را بار دیگر به زندگی تکتک افراد وارد کرد و «دنیایی خیالی» اما بر پایه «واقعیت» ارائه کرد. در طول مدت زمانی که سینما به عنوان هنر هفتم پای به عرصه وجود گذشت، هزاران فیلم ساخته و نمایش داده است، بسیاری از آنها شاهکارهای قرن لقب گرفته و شخصیتهای ماندگار در ذهن افراد جامعه ثبت کردهاند و بسیاری دیگر حتی ارزش یکبار دیدن را هم نداشتند. از این روست که هرچه جلوتر میرویم، سوالی اساسی مورد بحث، شکل جدیتر و پیچیدهتری به خود میگیرد. بطوری که سایر علوم نیز دست به دست هم داده تا بتوانند علت موفقیت یا عدم موفقیت یک فیلم را تجزیه و تحلیل کنند. اینکه چرا «همشهری کین» و یا «بر باد رفته» هنوز هم به عنوان پر مخاطبترین فیلمها، هر بینندهای را به سینما و یا پای تلویزیون میکشاند؟ با پاسخ به این پرسش میتواند ذهن هر تماشاگر و یا نویسندهای را روشن کند.