از میان برداشتن موانع موفقیت فروش
وقتی از محل کار و یا غروبها از منزل به خریداران احتمالی زنگ میزدم تا شاید فروش کنم، از قطعی کردن فروش وحشت داشتم.
همه روزه با شور و اشتیاق و بی آن که ترسی از رو به رو شدن با خریداران بالقوه داشته باشم، اطلاعات خودم را در اختیار آنها میگذاشتم و دست آخر با تردید و دودلی از آنها میپرسیدم: " حالا چه نظری دارید ؟ "
بدون استثناء خریدار میگفت : بگذار در این مورد فکر کنم ( بعدها آموختم که عنوان بگذار در این مورد فکر کنم ) در واقع سخن مؤدبانهای از جانب مشتری است که تنها یک مفهوم دارد : خداحافظ برای همیشه. دیگر ملاقاتی بین ما نخواهد بود.
خودم را مجاب کرده بودم که مردم در سرتاسر شهر در حال فکر کردن درباره آن هستند و حتماً دیری نخواهد پایید که تلفن من مرتب زنگ بزند و همه بخواهند از من کالا بخرند. اما هیچ کس به من زنگ نزد.
سرانجام فهمیدم که نه محصول، نه قیمت، نه بازار و نه شرایط رقابت هیچکدام مانعی بر سر راه فروش کردن من نیستند. اشکال خود من بودم. اگر بخواهم دقیق بگویم، این من بودم که از قطعی کردن فروش میترسیدم.
این کتاب فوق العاده است.پر از نکته های عملی فروش که جایی ندیده بودم.گوینده هم خیلی خوب اجراکرده.قیمتش بسیار ناچیز و هیچ تناسبی با کیفیت محتوی و حجم مطالب نداره.
خدایا متشکرم.از تیم فیدیبو هم تشکر ویژه دارم.
5
بیشتر مطالبش شبیه کتاب ستاره فروش شوید از همین نویسنده هست. بایستی بارها به اون گوش گرد