... از این که حالا آن جعبهی بزرگ جادویی را در چند قدمی خود میدیدم، احساس غیر قابل باوری داشتم. شاد بودم از این که میتوانستم به آن دست بزنم، چراغهایش را لمس و گرمای موتورش را حس کنم. نوک انگشتانم را آرام روی بدنهی آن میکشیدم و گویی از برآورده شدن یکی از بزرگترین آرزوهای کودکانهام خوشحال بودم. جیپ استیشن دماغدار قدیمی سبز رنگی که به ندرت گذارش به خاش میافتاد و فیلم نمایش میداد، حالا در دسترس من بود...