کتاب زندگی دوستت دارد نشر انتشارات جادوی قلم

اولین بار لوییز هآی را در پشت صحنه کنفرانس " من می‌توانم انجامش دهم!" ملاقات کردم. کنفرانسی که در لاس وگاس برگزار شده بود و رآید تریسی، نمایندۀ سرای هآی ما را به هم معرّفی کرد. لوییز در حالی که مرا صمیمانه در آغوش گرفت: "به خانواده جلسات هآی خوش آمدی. " لوییز به مدت ده دقیقه بر روی صحنه بود تا به جمعیّت خوش آمد بگوید ومرا به عنوان اوّلین سخنران آن روز معرفی کند. او از من پرسید: "می‌توانم گریمت را برایت انجام دهم؟ " من معمولاً گریم نمی‌کنم اما آن چنان خوب پیشنهادش را طرح کرده بود که نتوانستم نه بگویم. لوییز با یک سری برس و پودر و کرم و چیزی براق برای لب روی صورتم کار کرد. ما حسابی سرگرم شدیم. همۀ افراد پشت صحنه به شدت جذاب بودند. لوییز با آخرین حرکات دستش روی صورتم، به من نگاه کرد وگفت: " زندگی دوستت دارد. " زندگی دوستت دارد" یکی از بهترین جمله‌های او است. از نظر من این جمله مهر تأییدیه اوست. مرکز تفکراتش و بازگو کننده زندگی و سیر کاری‌اش است. او عاشق این است که به مردم بگوید: " زندگی دوستت دارد. " هر بار که این جمله را از او می‌شنوم شادی در رگهایم جاری می‌شود. از همان اول من معتقد بودم " زندگی دوستت دارد " عنوان مناسبی برای کتاب لوییز هآی است.