گاهی دروغهای کوچک مرگبار است.
«دروغهای کوچکِ بزرگ» قصه کسانی را روایت میکند که به دلیل ترس از آبرو، اسرار زندگیشان را به هیچکس حتی دوستان و نزدیکان خود بیان نمیکنند. قتلی رخ میدهد که والدین همه دانشآموزان یک مدرسه را تحت تأثیر قرار میدهد. «جین» یکی از مادرهای مدرسه است. او قربانی اشتباه و رفتار مردی شده است که سالها بر زندگی او سایه انداخته است و از نظر مخاطب اولین متهم قتل به حساب میآید اما این همه ماجرا نیست. مخاطب بیشتر از اینکه به فکر قاتل باشد دوست دارد بداند چه کسی به قتل رسیده است. داستان «لیان موریارتی» شما را تا آخرین صفحه میکشاند تا پاسخ سؤال خود را بیابید.
لیان موریارتی در این کتاب دکتر جکیل و آقای هاید دیگری خلق میکند. او نشان میدهد گاهی انجام کار غلط بهتر است.