آری مأموریت خود را خوب در نظر آور و بیندیش که این دیگر فقط یک سؤال سهل و ساده کردن نیست... کنجکاوی درباره تاریخ و قصه حماسههای گذشته و کهن خواستن نیست... زیرا مگر عزیز من چه قدر از جنگ بُعاث گذشته است. هنوز دو سال نیست که از آن جنگ گذشته است... تمامی صحرا از خونشان پوشیده شد. گویی هم اینک آن توفان خون و خاکستر و آتش و قهر را برابر چشمان خود میبینیم و اجساد کشتهشدگانشان را که اینجا و آنجا افتاده بودند و تو خود به خوبی میدانی که هم سر کرده اوس، حضیر بن سمان کشته شد و هم سر کرده خزرج عمر و بن نعمان بیاضی... آری با سؤال گذشته نزدیک را برابر چشمانشان زنده کن. گذشته را که همین امروز است و تاریخ نیست و در متن واقعیتِ کینجوییهایشان جریان دارد، زیرا مگر نه درین جنگ پدران، برادران، و پسرانشان بدست یکدیگر کشته شدند و خونهای بسیاری از عزیزانشان بر خاک ریخت...