شب پنجاه و پنجم.
زن مرحومهام زیبا و باهوش نبود اما بسیار ثروتمند بود. بدون تردید، عاقلانهترین تصمیم زندگیام، ازدواج با او بوده است. اگر به تنبلی و بیکارگی دار و دسته مذکری شامل من، تامس رجینالد مک داک ایرلندی، کوالای استرالیایی، تنبل آفریقایی و ابلوموف روسی باشید، و فاقد حتی ذرهای میل و مهارت برای کسب درآمد، و درعین حال برنامهای هم برای مرگ بر اثر گرسنگی نداشته باشید، آنگاه عاقلانهترین تصمیم زندگیتان، با عاقلانهترین تصمیم زندگی من، حکم دو نیم یک سیب خواهد داشت...
کتاب یادداشتهای یک پیرمردیه که انقدر عمرش طولانی شده منتظر مرگشه. ۶۶ شب. طنز جالب و تلخی داره. هم قصه میگه هم قصه نمیگه. در مورد نگاهش به مسائل مختلف هم صحبت میکنه. به نظرم خیلی خوندنیه. از دستش ندید.
5
به این من یکی از بهترین کتابای ایرانیه. ای کاش صوتیش هم بذارید :)
4
من نسخه چاپیش رو خوندم اگر به سبک هدایت و معروفی علاقه دارید این کتاب عالیییه