کتاب حاضر، علاوهبر بررسی و روایت تراژدی یکم اوت ۲۰۰۸ در قلهی کِی۲، مجموعهی جامعی است از تاریخ تلاشهایی که از ابتدا تا نخستین صعود موفق بر کِی۲ صورت گرفتهاند. تاریخی که در آن سیر تکامل کوهنوردی را شاهد خواهیم بود و همچنین میتوانیم علت بسیاری از حادثهها را نیز در بازخوانی آن دریابیم. اما به زعم من، فراتر از نکات کوهنوردی که میتوان در مطالعهی استراتژی صعودهایی بزرگ، نظیر آنچه در این کتاب روایت شدهاند بیاموزیم، یک کیفیت مجرد وجود دارد که جوهرهی هر برنامهی دشوار کوهنوردی است و میتوان آن را از لابهلای روایت این تلاشهای بزرگ بشری استخراج کرد. کیفیتی که چالش اصلی کوهنوردی حرفهای و چهبسا هر کار جسورانهی دیگری باشد که انسانهای کمالطلب ممکن است در زندگی فردی یا اجتماعیشان به آن دست یازند. این کیفیت به تعبیر من، گذر دشوار انسان از مرز باریکی است که همواره میان یک پیروزی بزرگ و یک شکست نابودکننده وجود دارد. آنچه در یک سو گسترش مرزهای توانایی انسانها را در پی دارد و در دیگر سو سقوطی است که میتواند هیچ قهرمانانه هم نباشد!
بعد از هر حادثهی کوهنوردی، خصوصاً زمانی که یک کوهنورد مشهور و توانمند جانش را در کوهستان از دست میدهد، همیشه موجی از تحلیلها و انتقادها در مطبوعات و وبسایتها راه میافتد که مضمون اکثرشان ستایش خطر نکردن و احتیاط است. در روزهای بعد از هر حادثه جملاتی نظیر اینها را زیاد شنیدهایم که «کوه همیشه سرجای خودش بود و شما میتوانستید دوباره برای صعود آن برگردید.» یا اینکه «هر حادثهای که در کوه اتفاق میافتد ولو خون آمدن از سر انگشتی حتماً مقصری دارد.» و...